چگونه ایده ای برای ساخت بازی خلق کنیم ؟

این مقاله را می توان بخش دوم مقاله ی «بهترین ایده ها برای ساخت بازی» دانست.
با این تفاوت که در این مقاله قصد داریم به جای تنها معرفی کردن یک سری سبک ها و الهام گیری از آن ها، به بخش های عمقی تری برای تولید یک ایده ی مناسب برای بازی بپردازیم.
در واقع قصد ریشه یابی داریم؛ به اینصورتکه چگونه می توان با راه هایی که در ادامه به آن می پردازیم یک ایده ی موفق را ساخت.

به عبارت ساده، ایده های بازی، دیدگاه اولیه ای است که شما در مورد یک بازی دارید.
خط داستانی، گیم پلی، اکشن کارکترها، تنظیم محیط بازی، داستان های فرعی و هدف بازی همگی بخشی از ایده بازی هستند.
مفهوم بازی شامل جنبه های فنی بیشتری مانند سبک هنری، مکانیک بازی، استراتژی های کسب درآمد و برنامه بازاریابی نیز می باشد.
اما هیچ یک از اینها ثمر بخش نیست مگر اینکه هسته ی ایده بازی منحصر به فرد و جذابی داشته باشید که پلیرها را دیوانه کند.

با ما همراه باشید.

(توجه داشته باشید در مقاله ی دیگری تحت عنوان «ایده ی بازی سازی» به یک سری از اصول اولیه برای ایده پردازی پرداختیم که در صورت نیاز می توانید از آن مقاله نیز دیدن کنید.)

راه های مناسب برای دستیابی به ایده های برتر

بریم سراغ بررسی تمامی راه های ممکن برای خلق ایده های مناسب جهت ساخت یک بازی موفق.

غوطه ور شدن در ژانرهای مختلف

این روش به اینصورت است که شما یک ژانر بازی را انتخاب می کنید، به عنوان مثال، معمایی، و ایده های جدیدی را در ذهن خود پرورش می دهید که می توانید برای این ژانر استفاده کنید.
در نهایت ممکن است یک ایده منحصر به فرد بازی معمایی مانند یک مکانیک جدید یا یک سبک هنری جدید که هیچ کس قبلاً آن را امتحان نکرده است، کشف کنید.

خیلی وقت ها با اینکه شما یک ایده ی اختصاصی را در ذهن خود پرورش داده اید اما این ایده نیز توسط دیگران ساخته شده است.
از این رو، پیدا کردن چیزی منحصر به فرد دشوار می شود.
اما وقتی عناصر ژانرهای مختلف را با هم ترکیب می‌کنید، می‌تواند مکانیک‌های جدیدی در بازی ایجاد کند که قبلاً کشف نشده‌اند.

(در اینباره پیشنهاد می کنیم از مقاله ی «کپی برداری از بازی ها راه حل کلیدی یا اشتباهی محرز» دیدن کنید.

ترکیب عناصر بازی های مختلف

تحت این روش، شما دو یا چند ایده بازی کاملاً متفاوت را با هم ترکیب می کنید تا یک ایده بازی واحد را تشکیل دهید.
یک مثال برجسته می‌تواند ترکیب گیم‌پلی مبتنی بر موجودات Pokemon GO با مکانیک شوتر Doom باشد.

وقتی چنین ایده های متفاوتی را با هم ترکیب می کنید،
انواع کاملا جدیدی از ژانرهای بازی را به وجود می آورد.
نتیجه چنین ترکیباتی ژانرهای جدیدی مانند fitness/RPG, Time-travel/RTS, Satirical Murder-Mystery RPG و … است.

برای انجام این کار، ژانرهای مختلفی از بازی ها را انجام دهید و آن ها را در حین انجام به صورت انتقادی تحلیل کنید.
تصور کنید اگر عناصری از یک بازی بسیار متفاوت دیگر را به آن اضافه کنید، تجربه گیم پلی چگونه خواهد بود.

الهام گیری از دنیای واقعی

اکثر بازیکنان از بازی ها به یکی از دو روش استفاده می کنند:
1) برای فرار از دنیای واقعی
2) تجربه کردن چیزهایی در دنیای واقعی به روشی بهتر

می‌توانید از دنیای واقعی الهام بگیرید تا ایده‌هایی به دست آورید که بتواند هر یک از آنها را برآورده کند.

برای دریافت ایده های بازی برای گروه اول، کارهایی را بیابید که مردم در زندگی واقعی خود نمی توانند انجام دهند اما دوست دارند در دنیای مجازی انجام دهند.
کارهایی مانند مبارزه با اژدهای آتشین، در حالی که شمشیر جادویی را در دست دارید.

برای ایده گرفتن برای دومی، به دنبال چیزهای پیش پا افتاده در دنیای واقعی باشید، که می توانید آن را در دنیای مجازی هیجان انگیز کنید.
چیزهایی مانند پارک کردن وسیله نقلیه یا اداره یک مزرعه. (Hay Day یکی از این نمونه های فوق العاده است.)

تا می توانید بازی کنید

انجام بازی های مختلف یک راه سرگرم کننده برای الهام گرفتن برای بازی است.
بازی‌های ویدیویی می‌توانند ما را به دنیایی متفاوت منتقل کنند و در عین حال ما را به روش‌های جدیدی به چالش بکشند.
برای دریافت ایده های جدید، بازی های مختلفی را که در بازار عرضه می شوند، امتحان کنید.
این بدان معناست که نه تنها بازی‌هایی از ژانرهایی که از آن‌ها لذت می‌برید، بلکه ژانرهای جدیدی را که با آن‌ها آشنا نیستید یا از آن لذت نمی‌برید نیز امتحان کنید.
خدا را چه دیدید، الهام ممکن است در کمین بازی ها باشد.
علاوه بر این، انجام بازی‌های جدید به شما کمک می‌کند تا در مورد مکانیک‌های جدید، کانسپت های مختلف، سبک‌های هنری و حتی موسیقی‌هایی که برجسته هستند، ایده بگیرید.

الهام گیری از رسانه ها

نیازی نیست که ایده های منحصر به فرد بازی به بررسی بازی ها یا انجمن های دیگر محدود شود.
کتاب ها، نمایش های تلویزیونی، فیلم ها، آرت و حتی موسیقی می توانند الهام بخش بازی های ویدیویی باشند.
شما ممکن است طرح یک بازی را از یک برنامه تلویزیونی یا یک فیلم بیابید.
شما می توانید عناصر مختلفی را از چنین رسانه هایی بیابید.
این می تواند هر چیزی باشد، از پایه اصلی بازی گرفته تا عناصر کوچک مانند یک شخصیت خاص که به اندازه کافی به عنوان قهرمان یک بازی خوب به نظر می رسد.

Game idea generator

در کنار تمامی موارد بالا می توانید از یک Game idea generator نیز استفاده کنید.
یک هوش مصنوعی تحت عنوان Game idea generator می‌تواند به کمک شما بیاید.
توصیه نمی‌شود که هر بار از آن ها استفاده کنید زیرا همیشه نتایج آن ها درست و قابل استفاده نیست.
ّهمچننین قطعا ارزش ایده ای که از ذهن می آید بالاتر از ایده های هوش مصنوعی است و احتمال خطای ایده های آن ها یا تکراری بودنش بسیار زیاد است.
در واقع می توان از این ابزارها بیشتر به عنوان یک ابزار کمک کننده برای رسیدن به ایده ی اصلی استفاده کرد.

نحوه کار

روی تم خود تمرکز کنید: تم اصلی، مفهوم یا محصولی را تصور کنید که هویت بازی شما را مشخص می کند.

Focus خود را وارد کنید: محصول انتخابی خود را در generator وارد کنید.

از خروجی کیف کنید: تماشا کنید که Game Ideas Generator یک ایده کامل از بازی را با توضیحات قانع کننده و عنوانی جلب توجه می کند.

توسعه ایده: حالا نوبت شماست که با هسته ی ایده ی دریافتی بتوانید، مراحل ایده پردازی را تکمیل کنید.

ساخت بازی حول محور کارکتر

اگر ساختن بازی حول محور یک ژانر کار شما نیست، چرا حول یک شخصیت نسازید؟
در مورد قهرمان یا شخصیت شرور خود تصمیم بگیرید و از ویژگی های آنها برای ایجاد دنیایی در اطراف آنها استفاده کنید.

فرض کنید شخصیت اصلی بازی ما Penelope Porkchop نام دارد. او یک خوکی بدبین با حقه های کثیف است.
بر اساس آنچه ما می دانیم، چگونه می توانید یک بازی حول محور او بسازید؟

حتی بهترین ایده های بازی نیاز به شخصیت های جذاب دارند تا همه آنها را به هم گره بزنند، بنابراین از بازیگران خود شروع کنید و ببینید که آنها شما را به کجا می برند.

ساخت بازی حول محور کارکتر

تکنیک اسکرام

روش SCAMPER زاییده فکر مایکل میکالکو نویسنده Thinkertoys است.
یک بازی موجود را انتخاب کنید که دوست دارید طرح بعدی شما شبیه آن باشد و از خود هفت سوال بپرسید:

  • جایگزین: چه بخشی از این بازی قابل تعویض است؟
    مثال: یک سیستم manual backtracking را جایگزین fast travel کنید.
  • ترکیب: چه جنبه هایی را می توان ترکیب کرد تا چیزی حتی بهتر ایجاد شود؟
    مثال: Cuphead در ابتدا فقط شامل باس فایت ها بود، تا زمانی که Studio MDHR آنها را با سطوح run-and-gun ترکیب کرد.
  • تطبیق: چه چیزی را می توان اضافه کرد تا این سیستم احساس مدرن تر کند؟
    مثال: God of War صفحه‌های بارگذاری خود را در پشت صحنه‌هایی که به «squeeze gaps» معروف هستند پنهان می‌کند تا گیم‌پلی در حال چرخش باشد.
  • اصلاح، بزرگ‌نمایی، به حداکثر رساندن یا به حداقل رساندن: چه جنبه‌هایی را می‌توان تغییر داد؟
    مثال: تغییر ارتفاع یا فاصله دوربین برای ارائه دید بهتر به پلیر.
  • استفاده دیگر: آیا می توان از جنبه ای از این بازی به طور متفاوت استفاده کرد؟
    مثال: Crash Bandicoot برای شکستن جعبه‌ها و شکست دادن دشمنان می‌چرخد، اما در بازی شما، می‌توان از چرخش برای منحرف کردن پرتابه‌ها استفاده کرد.
  • حذف: چه چیزی را می توان حذف یا ساده کرد؟
    مثال: مکانیک های پیچیده قفل را با یک کلید مخفی یا یک فرمان تک دکمه جایگزین کنید.
  • معکوس، مهندسی مجدد یا تنظیم مجدد: اگر جنبه ای از این بازی را معکوس کنید چه اتفاقی می افتد؟
    مثال: پیچ و تاب افسانه ای Bioshock با نام “Woudly you” ایده استقلال و اراده آزاد بازیکنان را تغییر داد.

این یک تکنیک کارآمد است که شما را تشویق می کند به سوالاتی که در قلب طراحی خوب بازی هستند پاسخ دهید.

تکنیک اسکرام

در نظر گرفتن مارکت

اگر به دنبال ایده‌های بازی خوب هستید، به اطراف نگاه کنید: چه چیز داغ است، چه چیزی نیست، و صنعت به کدام سمت می‌رود؟

Roguelike ها به همان اندازه محبوب هستند که قبلاً بوده اند.
تجربه‌های روایی تک‌نفره پس از یک دهه حضور چندنفره آنلاین، دوباره به سر خط خبرها بازگشته‌اند.
بازی های کژوال و مچ۳ همچنان جزوه محبوب ترین دسته بندی ها محسوب می شوند.

(پینشهاد می کنیم برای پی بردن بیشتر به این آمار و ارقام و بررسی ژانرهای محبوب، سیستم عامل ها تا مخاطبان هدف از مقاله ی «میزان درآمد بازی های موبایلی» دیدن کنید.)

ملاحضات کلیدی قبل از نهایی کردن ایده بازی

نظر سنجی

بازخوردهای لازم را اعضای مختلف تیم از گیم دیزاینر تا دولوپرها و آرتیست دریافت کنید.

منحصر به فرد بودن

در حالی که الهام گرفتن اشکالی ندارد، مطمئن شوید که ایده شما چیزی تازه به مارکت ارائه می دهد و کپی آن ساخته نشده باشد.
از آنجایی که در بازار بازی های مشابه وجود دارد، باید به یک نقطه فروش منحصر به فرد (USP) فکر کنید که می تواند بازی شما را متمایز کند.

استراتژی کسب درآمد

به نحوه درآمدزایی فکر کنید.
آیا این یک خرید یکباره، یک مدل فریمیوم خواهد بود یا شامل خریدهای درون برنامه ای است ؟

مناسب بودن پلتفرم

آیا ایده بازی شما برای موبایل، کنسول، رایانه شخصی یا واقعیت مجازی مناسب تر است؟

الهام گیری از بازی های تاپ

در قسمت آخر این مقاله قصد داریم برخی از سبک های بازی سازی را نام برده و بازی های تاپ آن ها را برای الهام گیری، ذکر کنیم.

AR و VR

۱- بازی هایی با تم جنگل مانند Jurassic World..

۲- بازی های هالووین مانند Five Nights at Freddy’s.

۳- بازی های یکپارچه مراقبت های بهداشتی مانند Pokémon Go.

۴- بازی هایی با مضمون زامبی مانند Walking Dead.

بازی های درآمدزا

۶- بازی های NFT مانند Ether Legends.

۷- بازی های کریپتو مانند Axie Infinity.

۸- بازی مبتنی بر درآمدزایی با پول واقعی مانند Blackout Bingo.

۹- بازی Lottery مانند Jackpocket Lottery..

۱۰- بازی های ارائه دهنده کارت هدیه مانند Lucky Scratch.

بازی های داستان محور

۱۱- بازی های داستانی پر رمز و راز Hogwarts legacy.

۱۲- بازی داستانی دراماتیک مانند Episode and Choice.

۱۳- بازی داستانی با تم آرکید مانند Blaze.

۱۴- بازی هایی با شخصیت های واقعی مانند Eko.

بازی های تخیلی (پرداختن به ایده ها)

۱۵. دنیایی که در آن هوش مصنوعی و روبات ها قدرت را در دست می گیرند.

۱۶. رقابت در سطح کشور برای رسیدن به پادشاهی.

۱۷. کهکشان و بازی های جنگ فضایی مانند Pulsar: Lost Colony.

۱۸. دنیایی که ربات ها شروع به گرفتن احساسات می کنند.

بازی های آموزشی

۱۹. یادگیری کد و بازی های STEM مانند Hopscotch.

۲۰. بازی های محاسباتی کوانتومی مانند Hello Quantum و Quantum Cats.

۲۱. بازی های علم آموزی مانند Starfall Catalyst.

۲۲. بازی های ساخت واژگان مانند Alpha Bear.

بازی های آرکید

۲۳. بازی اتومبیل رانی مانند Asphalt 9: Legends.

۲۴. بازی های فانتزی مانند Candy Crush.

۲۵. اجرای بازی هایی مانند Subway Surfers.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
بیشتر بخواه تا بیشتر بدست آوری.

ادامه مطلب

یونیتی یا آنریل (بخش دوم)

یکی از پر بازدید ترین و محبوب ترین مقالات ماناتاز، مقاله ی «یونیتی یا آنریل» است.
همچنین در کانال یوتیوب ماناتاز نیز ویدیوی این مقاله نزدیک به ۳۰۰۰ بازدید را دریافت کرد.
به همین علت ما تصمیم گرفتیم بخش دوم این مقاله را نیز بنویسیم و به یک بررسی و مقایسه ی عمیق تر بین آنریل و یونیتی بپردازیم.
یونیتی و آنریل انجین به عنوان دو تا از بهترین موتورهای بازی سازی جهان شناخته می شوند که به علت اهمیت آن ها در بخش دوم این مقاله  قصد داریم به عمق جزئیات و تفاوت ها و شباهت های بیشتری از این دو موتور بپردازیم.

برای یک مقایسه ی عمیق تا پایان همراه ما باشید.

(لازم به ذکر است قبل از خواندن این مقاله حتما از بخش اول این مقاله که در بالا به آن لینک داده شده است؛ دیدن نمایید، زیراکه در این مقاله از توضیحات تکراری پرهیز کرده و مواردی را خواهیم گفت که در مقاله ی قبلی به آن پرداخته نشده است.)

یونیتی و آنریل انجین

هر دوی این موتورهای بازی سازی جزوه اولین و بهترین موتورهای بازی سازی جهان می باشند و از طریق دو دکمه ی زیر می توانید به صورت کامل با هر یک از آن ها آشنا شوید.

نبرد دیرینه بین Unreal و Unity مانند انتخاب بین شکلات و وانیل است؛ که انتخاب آن واقعاً به طعم توسعه بازی شما بستگی دارد.

Unreal Engine با گرافیک خیره کننده و موتور رندرینگ فوق العاده ی خود در این طرف میدان و یونیتی با در بر گرفتن بازار بازی های موبایلی و تحول در دنیای جلوه های ویژه ی خود در طرف دیگر.

اما در این مقاله قصد داریم به جدیدترین تحولات مابین این دو موتور اشاره کنیم.

در جدول زیر یک خلاصه ای از مقایسه ی این دو موتور خواهیم داشت که در واقع خلاصه ای از بخش اول مقاله نیز می باشد:

UnityUnreal engine
کراس پلتفرمکراس پلتفرمخروجی
Unity TechnologiesEpic Games سازنده
#C++Cزبان برنامه نویسی
Open-source نیستOpen-sourceSource Code
نسخه Basic رایگان است (سیستم حق امتیاز در ژانویه 2024 وارد می شود)رایگان با سیستم حق امتیاز برای درآمدهزینه
65000+16000+حجم asset ها در assetstore
توسعه دهندگان مستقل برای بازی های موبایلیاستودیو های AAA برای بازی های کنسولحجم عمده ی استفاده کنندگان
سه بعدی و دو بعدی بدون محدودیتاکثرا سه بعدی و محدودیت در دو بعدیساپورت از نوع گرافیک
ML-Agents toolkitBehavior treesپشتیبانی از AI
پشتیبانی و ابزارهای محدود تر نسبت به آنریلپشتیبانی و ابزارهای پیشرفتهپشتیبانی از AR/VR

بررسی یونیتی به صورت خلاصه

بررسی موتور یونیتی

قبل از شروع بررسی به صورت خلاصه می توان گفت یکی از مواردی که اشاره به آن ضروری است؛ آخرین اخباری است مبنی بر اینکه یونیتی با معرفی یک سیستم هزینه ای جدید بحث برانگیز، طیف گسترده ای از انتقادها را متوجه خود کرده است.

زمانی که بازی به بیش از 200,000 دلار درآمد و نصب بیش از 200,000 تا برسد، توسعه دهندگان با پرداخت هزینه 0.20 دلار برای هر دانلود مواجه خواهند شد.

(لازم به ذکر است سقف درآمد در ابتدای کار ۱۰۰.۰۰۰ دلار بود اما پس از مخالفت های شدید توسعه دهندگان، یونیتی آن را به ۲۰۰.۰۰۰ دلار تغییر داد.)

ویژگی های کلیدی

  • گردش کار و معماری آسان برای توسعه سریع بازی
  • ساخت بازی های با کیفیت بالا و AAA
  • Unity Scripting API کنترل دقیقی بر ویژگی های بازی می دهد
  • ابزارهای اختصاصی ساخت بازی های دو بعدی یا سه بعدی را آسان می کنند
  • خروجی کراس پلتفرم
  • asset های آماده استفاده از فروشگاه بزرگ Unity Asset زمان توسعه را کاهش می دهد
  • می توانید از پکیج ها و asset های داخلی برای توسعه موتور Unity استفاده کنید
  • طیف وسیعی از تنظیمات رندرینگ برای بهینه سازی عملکرد بازی

بهترین بازی های ساخته شده با این موتور

  • Pokémon Go
  • Call of Duty: Mobile
  • Cuphead
  • Monument Valley
  • Ori and the Blind Forest/Ori and the Will of the Wisps
  • Fall Guys
  • Hollow Knight
مزایامعایب
خروجی بهینه برای موبایل (با پوشش بیش از ۷۰ درصد سهم بازار بازی های موبایلی) کیفیت گرافیکی پایین تر نسبت به آنریل انجین
استفاده از #C و توسعه سریعمحبوبیت کمتر در بین استودیوهای AAA برای ساخت بازی های بزرگ
جامعه پشتیبانی گستردهاوپن سورس نبودن
رایگان برای پروژه هایی که کمتر از 200000 دلار در سال درآمد دارندویژگی های آنلاین سازی و مولتی پلیر پیشرفته فقط با بارگیری فریمورک ها در دسترس هستند

بررسی آنریل به صورت خلاصه

بررسی موتور آنریل انجین

از زمان ورود، Unreal Engine ثابت کرده است که یک انتخاب قوی برای ایجاد گرافیک با کیفیت بالا و جلوه‌های فیزیکی منحصر به فرد است، که منجر به شهرت آن شد.
همچنین آنریل انجین ۵ و نسخه های بعد از آن با ظهور خود تحولاتی را رقم زدند که قدرت این موتور را بیش از گذشته به رخ کشید؛ تحولاتی از جمله: متاهیومن، لومین، نورها و …

ویژگی های کلیدی

سیستم اسکریپت بصری Blueprint برای توسعه دهندگانی که قصد بازی سازی بدون کدنویسی دارند (که این سیستم به مراتب قوی تر از سیستم visual scripting یونیتی است.)

سیستم MetaSounds برای ایجاد جلوه های صوتی فوق العاده

ادغام پایپ لاین برای برنامه نویسی FBX، USD و Python

قدرت گرافیکی فوق العاده در خروجی

موتور نانیت برای رندرینگ، نورپردازی و متریال

شبیه سازی و vfx فوق العاده قدرتمند

دسترسی به سورس کد ++C و API

بهترین بازی های ساخته شده با این موتور

  • Fortnite
  • Star Wars Jedi: Fallen Order
  • Hellblade: Senua’s Sacrifice
  • Tetris Effect
  • Gears 5
مزایامعایب
خروجی قدرتمند از لحاظ گرافیکی و بصری به همراه رندر سریع تر از یونیتیمناسب برای بازی های سنگین و گرافیکی و نامناسب برای بازی های سبک
مناسب برای ساخت بازی های سه بعدی و AAAاستفاده از ++C و در نتیجه برنامه نویسی سخت تر
مناسب برای انیمیشن و کارهای گرافیکی سه بعدی به غیر از بازیasset store کوچک تر نسبت به یونیتی
عملکرد عالی هنگام کار با دارایی ها و محیط های سنگینپرداخت 5% درآمد در صورتی که محصول توسعه یافته بیش از 1 میلیون دلار در سال درآمد داشته باشد.

مقایسه بین یونیتی و آنریل

در یکی از منابعی که در حال مطالعه ی آن برای نوشتن این مقاله بودیم، یک نتیجه گیری خیلی خلاصه و در عین حال مفید و جامعی برای انتخاب بین این دو موتور ارائه داده بود که ما دقیقا تصویر آن را در زیر برای شما قرار داده ایم.

انتخاب بین آنریل و یونیتی

در این مقایسه به صورت ساده و در یک جمله می گوید برای ساخت بازی موبایلی انتخاب اول یونیتی و برای ساخت بازی AAA و کنسول انتخاب اول آنریل است. (برای سایر پلتفرم ها نیز متناسب با ابعاد آن می توان از این نتیجه گیری استفاده کرد.)
پس این یک نتیجه گیری که در همین ابتدا و بدون سردرگم کردن شما کاربران گرامی انجام دادیم.

اما اگر می خواهید پارامترهای بیشتری را مورد سنجش قرار دهید بگذارید وارد جزئیات بیشتری شده و تنها به این مقایسه بسنده نکنیم.

از لحاظ آمار کلی برای کل بازی های ساخته شده برای پلتفرم های مختلف، مشاهده می کنیم که هر دوی این موتورها در حال حاضر پیشرو در صنعت بازی سازی هستند؛ یونیتی دارای 48 درصد از سهم بازار و آنریل دارای 13 درصد از سهم کل بازار می باشد. (البته این آمار به صورت تقریبی است.)

اما قصد بررسی بُعدهایی را داریم که در مقاله ی قبلی یا به آن اشاره نشده است و یا توضیحات کمتری برای آن داده شده.

سادگی

در حالی که Unity در دسترس‌تر است (موتوری برای مبتدیان) و حتی بلوپرینت آنریل آن را از نظر تلاش برای کدنویسی نیز آسان تر می‌کند.
با این حال، نمی توان انکار کرد که Unreal پیچیده تر است؛ زیراکه ++C زبان ساده ای نیست.

امکانات

به طور کلی آنریل انجین را می توان یک انجین کامل تری نسبت به یونیتی دانست.
این به این خاطر است که مخاطبان یونیتی تنها بازی سازان و دولوپرها هستند.
اما در آنریل انجین، آرتیست ها و انیماتورهای بسیاری وجود دارد؛ افرادی که تنها برای استفاده های معماری، مدل سازی، طراحی کارکتر، انیمیشن سازی و یا جلوه های ویژه از آنریل انجین استفاده می کنند.

VFX

هر دو موتور VFX با کیفیت بسیار بالایی تولید می کنند، اما جلوه های بصری که UE می تواند تولید می کند، آن را کمی بالاتر از Unity قرار می دهد.
UE می‌تواند تجسم‌های فوتورئالیستی تولید کند که واقعاً گیمرها را در دنیایی که برای آن‌ها ساخته شده است غوطه‌ور کند.

رندرینگ

رندر می‌تواند توسعه بازی‌های پس از پردازش را سرعت بخشد، بنابراین هنگام انتخاب یک موتور بازی باید به آن توجه کرد.
در این مورد، آنریل از رندر سریعتر از Unity پشتیبانی می کند.

انیمیشن ها

امکان ایجاد بازی هایی با انیمیشن های قوی هم در Unity و هم در UE وجود دارد.
اما تفاوت اصلی این است که ابزارهای یونیتی عمق کمتری دارند و بیشتر برای استفاده توسعه دهندگان بازی  هستند.
اما همانطور که در مورد قبلی به آن اشاره کردیم آنریل برای انیماتورها نیاز یک انتخاب مناسب است و این به این معناست که آنریل در مبحث انیمیشن سازی، ابزارهای کامل تر و حرفه ای تری را ارائه می دهد.

بهینه سازی در فضای نرم افزار

مقایسه عملکرد موتورها سخت است.
شما باید متغیرهای زیادی را در نظر بگیرید: کیفیت تکسچرها، تعداد اشیاء در بازی ها، اندازه یک جهان و …
همه این موارد به توسعه دهندگان بستگی دارد.
معیارهای ++C در مقابل #C در اینجا به ما کمک نمی کنند، زیرا هر دو موتور SDK خود را دارند.
به عنوان مثال، Epic به شدت توسعه دهندگان را تشویق می کند تا از memory management framework آن استفاده کنند.

با این حال، Unreal Engine در فضای نرم افزاری عملکرد بهینه تری را از خود نشان می دهد؛‌ با رشد دنیای بازی، این بهینه سازی قابل مشاهده می شود.
Unity به طور پیوسته و متناسب زمان اجرای خود را افزایش می دهد، در حالی که Unreal Engine این کار را نمی کند.
برتری عملکرد آن با پیچیدگی صحنه بازی بزرگتر آشکار می شود.

Incredibuld با Unreal Engine ادغام می شود تا سرعت ساخت کد و کامپایل شیدر را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
Epic از آن به صورت داخلی در پروژه های خود استفاده می کند؛ چنین ادغامی با یونیتی وجود ندارد، بنابراین کمی به نفع آنریل است.

بهینگی خروجی

این مورد نیز به پارامترهای زیادی بستگی دارد اما طی یک نتیجه گیری کلی می توان گفت از لحاظ حجمی و منابع درگیر کننده، یونیتی، بازی با حجم بهینه تری را ارائه می دهد؛‌ و این یکی از دلایلی است که آن را گزینه ی بهتری برای بازی های موبایلی می دانند.

فیزیک و شبیه سازی

Unreal Engine دارای یک موتور فیزیک پیشرفته است که امکان شبیه سازی و تعاملات واقع گرایانه را فراهم می کند.
از فیزیک پیچیده ragdoll گرفته تا شبیه‌سازی وسایل نقلیه، Unreal Engine طیف گسترده‌ای از ابزارهای مبتنی بر فیزیک را برای ایجاد تجربه‌های گیم‌پلی فراگیر در اختیار توسعه‌دهندگان قرار می‌دهد.
با ویژگی‌هایی مانند تخریب مبتنی بر فیزیک و شبیه‌سازی سیال، Unreal Engine مرزهای آنچه از نظر فیزیک ممکن است را تغییر می‌دهد.

Unity همچنین موتور فیزیک و قابلیت های شبیه سازی را ارائه می دهد که برای اکثر پروژه های بازی مناسب است.
اما خب می توان گفت موتور فیزیکی یونیتی به اندازه آنریل قوی نیست، اما همچنان ابزارهای لازم را برای ایجاد مکانیک های گیم پلی جذاب در اختیار توسعه دهندگان قرار می دهد.
استفاده از موتور فیزیک یونیتی آسان است و به خوبی با سایر جنبه‌های آن ادغام می‌شود و امکان ادغام یکپارچه فیزیک را در بازی شما فراهم می‌کند.

هر دو موتور در فیزیک و شبیه سازی عالی هستند، اما Unreal Engine ویژگی های پیشرفته تری ارائه می دهد در حالیکه Unity یک موتور فیزیکی کاربر پسند و همه کاره را ارائه می دهد.

رابط کاربری

Unreal Engine’s editor  به دلیل استحکام و ویژگی های قدرتمند خود شناخته شده است.
پس از راه اندازی انجین، کاربران با یک رابط کاربری بصری خیره کننده مواجه می شوند که در نگاه اول می تواند غافلگیر کننده باشد.
با این حال، هنگامی که به چیدمان آن عادت کردید، متوجه خواهید شد که ابزارها و گزینه های زیادی برای ایجاد بازی های خیره کننده ارائه می دهد.
در واقع اگر تازه کار باشید با ورود به آنریل حسابی ترسیده و مضطرب خواهید شد.

Unity’s editor رویکرد ساده تری را اتخاذ می کند و آن را برای مبتدیان ایده آل می کند.
پس از راه اندازی Unity، با یک رابط کاربری تمیز و بصری مواجه خواهید شد که بر سادگی و سهولت استفاده تمرکز دارد.
ویرایشگر به چندین تب تقسیم می شود که هر کدام جنبه خاصی از توسعه بازی را ارائه می دهد.

Unity’s editor طوری طراحی شده است که برای مبتدیان مناسب باشد و به شما این امکان را می دهد که به سرعت اصول توسعه بازی را درک کنید.

البته این مورد را در نظر داشته باشید که پیچیدگی رابط کاربری آنریل در برخی موارد به علت امکانات و ابزارهای بیشتر است اما به صورت کلی کاربران رابط کاربری یونیتی را تعاملی تر می دانند.

یادگیری

از بعد یادگیری می توان یونیتی را ساده تر از آنریل دانست.
زیراکه آنریل طیف گسترده تر و در عین حال پیچیده تر از ابزارها و امکانات را ارائه می دهد و همچنین از زبان ++C استفاده می کند که خود این موضوع به پیچیدگی آن می افزاید.
البته اگر شما قصد انجام بخش های گرافیکی، انیمیشن ها و جلوه های ویژه ی یک بازی را نداشته باشید؛ نیازی به یادگیری کامل آنریل نبوده و این کمی کار را راحت می کند.
اما طبق نظرات کاربران یونیتی همیشه موتور ساده تر و قابل فهم تری برای یادگیری بوده است و توسعه دهندگان می توانستند با آن راحت تر بازی توسعه دهند.

جمع بندی

جمع بندی این مقاله کاملا مشخص است و در قسمت اول آن نیز توضیحات کامل در اینباره گفته شد.
به طور قطع نمی توان گفت کدام موتور بازی سازی بهتر است؛ زیراکه انتخاب هر یک از آن ها وابسته به نیاز و بازی شما می باشد.
اما یکی از مهم ترین پارامترها ابعاد بازی است؛ که در ابتدای مقایسه نیز گفته شد؛ اگر بازی AAA باشد گزینه مناسب آنریل است و اگر موبایلی باشد گزینه مناسب یونیتی.
هر چند که این مورد نیز یک قائده کلی نیست و بسیاری از بازی های موبایلی نیز هستند که با آنریل ساخته شده اند؛ به عنوان مثال بازی روگ رایدر و شوتر ماناتاز، دو بازی ای هستند که با آنریل انجین ساخته شده اند و برعکس آن نیز وجود دارد؛ بازی های AAA که با یونیتی ساخته شده اند.
پس به مقایسه ها و نقاط قوت هر کدام از این دو انجین باید توجه کرد و دریافت که با توجه به پروژه مورد نظر کدام یک از این پارامترها ارجعیت پیدا خواهد کرد.

Picture of مهرشاد شادان مهر

مهرشاد شادان مهر

مدرس سئو ، طراح سایت ، انیماتور، سناریو نویس بازی
زمانیکه توقعات خود را از دیگران به حداقل برسانید و به طور کامل به خود متکی باشید؛ زندگی برای شما خیلی ساده تر و قابل پیش بینی تر خواهد بود.

ادامه مطلب

بدترین باگ ها در بازی ها

در مقاله ی باگ بازی با انواع باگ ها، دلایل وجود باگ در بازی ها و نحوه ی جلوگیری از آن ها صحبت کردیم.
حتی در پایان آن مقاله به چند مورد از باگ های معروف در بازی ها اشاره کردیم.
در این مقاله قصد داریم ۱۴ نمونه از باگ های مختلف در بازی های معروف را نام ببریم و توضیحات مختصری از هر کدام از آن ها شرح دهیم.
این مقاله نشان می دهد حتی بازی های بزرگ نیز به علت رد نکردن درست مرحله پری لانچ وارد منجلاب باگ ها خواهند شد.

با ما همراه باشید.

(توجه داشته باشید بسیاری از باگ های بازی ها که در ادامه به آن می پردازیم در به روزرسانی های بعدی آن بازی رفع شده است و تنها در نسخه ای از بازی بوده اند.)

باگ NPC ها

Dragon Age: Inquisition

۱

باگ npc ها در Dragon Age Inquisition

برای بازیکنانی که با این باگ مواجه شدند، به این معنی بود که در وهله اول نمی‌توان از بازی به درستی لذت برد.

در Inquisition، شما با تیمی از شخصیت‌ها سفر می‌کنید.
اتفاقی که قرار است بیفتد این است که شخصیت‌های شما هر چند وقت یک‌بار در حالی که در اطراف تداس سفر می‌کنید، درگیر واکنشات تصادفی و غیر طبیعی با یکدیگر می شوند.

ظاهراً این باگ در به‌روزرسانی اخیر برطرف شده است، اما بسیاری از بازیکنان هنوز گزارش می‌دهند که به دلایل مختلف حتی تا به امروز با این اشکال مواجه شده‌اند.
با این حال، می‌توان آن را با مدها (حداقل اگر در رایانه شخصی بازی می‌کنید) یا با دنبال کردن یک سری مراحل پیچیده برطرف کرد.

باگ های نرم افزاری و بهینه سازی فراوان

Cyberpunk 2077

۲

باگ های گیم پلی سایبر پانک

Cyberpunk 2077 با شکستی مشابه Assassin’s Creed Unity روبرو شد.
این بازی در زمان راه اندازی عملا غیر قابل بازی بود، اما در به روزرسانی های متعدد بسیار بهبود یافته است و نقریبا تمامی باگ های آن رفع شده است.
این باگ های ابتدای کار برای Cyberpunk مضر بود زیرا طرفداران سال‌ها منتظر انتشار بازی بودند و CD Projekt Red سابقه ارائه بازی‌های بسیار باکیفیت مانند ویچر را داشت.
متأسفانه، راه اندازی Cyberpunk ثابت کرد که این بازی برای انتشار آماده نیست، به خصوص در سخت افزار نسل آخر.
این بازی با باگ ها و اشکالات متعددی منتشر شد.
NPC AI گیج کننده بود، خودروها در حین رانندگی دچار مشکل می شدند و انیمیشن ها به درستی نمایش داده نمی شدند.
با این حال، این تنها نوک کوه یخ بود.

مشکلات وحشتناکی در pop-in وجود داشت، چهره‌ها لود نمی‌شدند، و کاراکترها از طریق زمین و ساختمان‌ها عبور می‌کردند.
وضعیت برای بازیکنان PS4 و Xbox One بسیار بدتر بود، آنها حتی قادر به اجرای بازی به هیچ وجه ملموس نبودند.
تنها قوی ترین رایانه های شخصی می توانستند آن را بدون مشکل بازی کنند.
خوشبختانه، CD Projekt Red بازی Cyberpunk را با آخرین به‌روزرسانی های خود اصلاح کرده است و الحاقیه جدید Phantom Liberty به قول‌هایی که CDPR قبل از عرضه بازی داده بود، عمل کرده است.

عدم اتصال در بخش مولتی پلیر

Halo: The Master Chief Collection Struggled With Multiplayer

۳

باگ های مولتی پلیر هالو

Halo: The Master Chief Collection نسخه به روز شده بازی های Halo از Combat Evolved به Halo 4 است.
ریمستر را برای کمپین های قدیمی تر فراهم می کند و همچنین به کاربران اجازه می دهد بازی های مولتی پلیر قبلی را تجربه کنند.

کالکشن Master Chief به خاطر مشکلات بخش مولتی پلیرش بدنام شد.
بخش تک‌نفره خوب کار کرد، با تحسین خاص Halo 2: Anniversary.
با این حال، اکثر کاربران گزارش دادند که برای یافتن بازی‌های مولتی پلیر با مشکل مواجه شده‌اند و زمانی که این کار را انجام می‌دهند نتوانسته‌اند وصل شوند.
343 Industries برای رفع مشکلات کار کرد و در آن زمان یک نسخه رایگان از کمپین Halo 3: ODST به بازیکنان داد.

سرزمین های عجیب و غریب

Minecraft

۴

مشکلات نقشه در ماینکرفت

این اشکال در نهایت از طریق به‌روزرسانی بتا 1.8 اصلاح شد، اما قبل از آن، اگر جرات سفر فراتر از مرزهای نقشه «بی‌نهایت» بازی را داشته باشند، این مشکل را تجربه خواهند کرد.

اتفاقی که می افتد این است که بازیکنان با حرکت به سرزمین های دور، واقع در مرزهای دور محور افقی بازی، زمین های عجیب و غریب از جمله تکه های شناور زمین را تجربه خواهند کرد.
و اگر به جلو ادامه دهند، به زودی در یک خلأ سیاه عمیق و گریزناپذیر قرار می گیرند.

از هوش مصنوعی بد تا عدم بارگذاری برخی کارکترها

Fallout 76

۵

مشکلات انیمیشن ها و گیم پلی در فال اوت

Bethesda یکی از بهترین استودیوهای بازی سازی است که به عرضه ی بازی های جهان باز گسترده و بزرگ معروف است.
برخی از بازی‌های Bethesda با چند اشکال یا اشکال گرافیکی عرضه می‌شوند، اما قابل تحمل هستند و تجربه کلی را از بین نمی‌برند.
اما در Fallout 76 این اشکالات بزرگ تر از آنچیزی است که بتوان از آن رد شد.

Fallout 76 تلاش Bethesda برای ایجاد یک MMO از سری موفق Fallout بود.
این ایده برای بسیاری از طرفداران Fallout امیدوارکننده بود، اما نتیجه نهایی چیزهای زیادی را به همراه داشت.
هوش مصنوعی دشمن در بازی افتضاح بود و حرکات عجیبی انجام می داد.
انیمیشن ها به درستی فعال نمی شوند و برخی از شخصیت ها به درستی بارگذاری نمی شوند.
به علاوه، چندین اشکال وجود داشت که به بازیکنان اجازه می‌داد تا به راحتی به برخی از بهترین تجهیزات و سلاح‌ها قبل از اینکه به لول مورد نظر برسند؛‌ دسترسی داشته باشند.
در حالی که Fallout 76 در حال حاضر وضعیت بهتری نسبت به زمان عرضه دارد، اما همچنان دارای اشکالاتی است.

از افت فریم ریت تا باگ های گیم پلی و گرافیکی

Pokémon Scarlet و Violet Struggle

۶

مشکلات گیم پلی و انیمیشن در پوکمون

Pokémon Scarlet و Pokémon Violet عناوین جاه‌طلبانه‌ ای هستند و همین باعث شد که تعداد زیادی نقص فنی آن‌ها را درگیر کنند.
این موارد شامل افت ثابت فریم و نشت حافظه بود که باعث کاهش سرعت می شد.

همچنین دارای ایرادات دیگری بود که از انیمیشن های عجیب و غریب گرفته تا تکسچرهای با رندر ضعیف تا بسیاری از اشکالات را شامل می شد.
مانت‌ها نامرئی می‌شدند، انیمیشن‌ها کار نمی‌کردند، موسیقی بی‌پایان حلقه می‌زد و حملات حتی در صورت باخت پاداش می‌داد.
اشکالات فراوان پوکمون اسکارلت و ویولت بر انتشار آنها سایه انداخته است.
سوال اینجاست که واقعا بازی چه عجله ای برای انتشار داشت.

عدم تولید آیتم های جدید

The Elder Scrolls: Oblivion

۷

عدم تولید منابع در الدر اسکرول

The Shivering Isles اولین پکیج توسعه بزرگ Oblivion بود.
یک باگ جدی در این بازی باعث شد که بازیکنان حتی نتوانند بازی را به پایان برسانند.

کاری که این باگ انجام می‌دهد این است که پس از ده‌ها ساعت بازی، آیتم‌های جدید تولید نمی‌شوند.
اسکریپت‌های موجود در مد برای برخی از NPC‌های جدید معرفی‌شده در بازی، از کدهای ID داخلی بازی استفاده می‌کنند.
این کدهای شناسه معمولاً برای تشکیل اقلام جدید اختصاص داده می شوند.
اما وقتی فضای این کدها را تمام کردند، بازیکنان در نهایت به نقطه‌ای می‌رسند (که بر اساس فریم ریت آنها متفاوت است؛ هر چه فریم ریت بالاتر باشد، سریع‌تر این مشکل را تجربه می‌کنند) که دیگر آیتم‌های جدید تشکیل نمی‌شوند و  نمی توانند بازی را طبق برنامه به پایان برساند.

افت فریم ریت شدید

Pro Skater 5

۸

افت فریم ریت در بازی Pro Skater 5

Pro Skater قبلا پادشاه بازی های ویدئویی اسکیت بورد بود.
اکثر بازیکنان خاطرات خوبی از ورودی های اولیه این سری خواهند داشت.
پنجمین نسخه از این بازی اعتبار این سری را در یک ضربه از بین ببرد.
این به راحتی یکی از بدترین باگ های بازی ها ی Tony Hawk بود که منتشر شد.
زمان هایی وجود داشت در بازی که فریم ریت به شدت کاهش می یافت و باعث سقوط اسکیت باز می شد.
اسکیت بازی بازیکن در انیمیشن ها، ژست های T گیر می کند یا به طور تصادفی نسبت ها افزایش می یابد.

عملکرد ضعیف بازی

Saints Row

۹

عملکرد ضعیف بازی

راه‌اندازی مجدد Saints Row در سال 2022 بسیاری از طرفداران را قبل از انتشار نگران کرد.
مشکلاتی در مورد تن بازی وجود داشت.
اما مشکل اصلی عملکرد ضعیف بازی بود.

به طور خاص، Saints Row با اشکالات و خرابی هایی دست و پنجه نرم می کرد که آن را به یک کار طاقت فرسا تبدیل می کرد.
لانچر بازی اغلب کار نمی کرد، بازیکنان مجبور بودند ماموریت ها را دوباره راه اندازی کنند، و بازی گاهی اوقات بدون هیچ دلیلی کرش می کرد.
همچنین در هوش مصنوعی و فیزیک بازی نیز مشکلات بسیاری دیده می شد.

مشکلات فراوان در NPC ها

Mass Effect: Andromeda

۱۰

BioWare شرکت دیگری است که در سال های اخیر تقریبا از رده بهترین استودیوهای جهان خارج شده است.
می توان استدلال کرد که فرود استودیو با Mass Effect: Andromeda آغاز شد.
طرفداران به طور طبیعی برای یکی از بهترین سری های RPG علمی-تخیلی هیجان زده بودند، اما پس از عرضه، طرفداران با یک آشفتگی مواجه شدند.
به طور مداوم در طول بازی، انیمیشن‌های شخصیت‌ها به روش‌های بسیار خنده‌داری دچار مشکل می‌شوند، یا انیمیشن‌ها اصلاً کار نمی‌کنند.
شخصیت‌ها از میان دیوارها عبور می‌کردند، ناپدید می‌شدند و سپس دوباره ظاهر می‌شدند، سرشان را دور تا دور می‌چرخانند تا به شخصیت‌ها نگاه کنند و حالت‌های صورت غیرممکن را اغراق‌آمیز می‌کردند.

افت فریم ریت شدید در PC

Arkham Knight

۱۱

افت فریم ریت شدید در بازی بتمن

گاهی اوقات، یک بازی می‌تواند روی یک پلتفرم خوب کار کند و در پلتفرم دیگر کاملاً خراب باشد.
پورت رایانه شخصی Batman: Arkham Knight به یکی از بزرگترین جنجال های بازی در سال 2015 تبدیل شد.
بازی روی کنسول ها خوب کار می کرد، زیرا بر روی آن ها به خوبی بهینه شده بود.
در رایانه شخصی، از مشکلات فنی بالا به پایین رنج می برد که آن را برای برخی غیرقابل بازی می کرد.

فریم ریت Arkham Knight روی 30 فریم بر ثانیه محدود شده بود.
بازیکنان گزارش دادند که بازی در بخش‌های غیر فشرده گیم‌پلی به 10 فریم در ثانیه کاهش یافته است.
بسیاری از بازیکنان نیز تصادفات مکرر را گزارش کردند.

باگ های گیم پلی

Sonic Boom

۱۲

باگ های بازی سونیک

بحث های زیادی در بین طرفداران این سری وجود دارد که کدام بازی های سونیک وحشتناک هستند و کدام یک عالی هستند.
با این حال، اکثر طرفداران و بازیکنان موافق هستند که Sonic Boom یکی از بدترین بازی‌هایی است که تا به حال به فرنچایز سونیک رسیده است.
جدا از طراحی ضعیف بازی، پر از اشکالاتی است که کل روند بازی را دچار مشکل می کند.

این بازی دارای افت شدید فریم ریت در طول بخش‌های سرعتی بازی است، که چیزی نیست که هر کسی هنگام بازی Sonic بخواهد.
تکسچرها به درستی بارگذاری نمی شوند و گاهی اوقات اصلاً بارگذاری نمی شوند.
بدتر از آن، مشکلی در Knuckles وجود داشت که به بازیکنان اجازه می داد تا بی نهایت بپرند و بازی را در کمتر از 2 ساعت کامل کنند.
در حالی که چندین مورد از این اشکالات برطرف شد، بازی هنوز آن جذابیت را ندارد.

باگ های اجرایی و گیم پلی

Battlefield 2042

۱۳

باگ های اجرایی و گیم پلی بتلفیلد ۲۰۴۲

بازی‌های Battlefield همیشه یک رقیب جدی برای کالاف دیوتی محسوب می شدند به خصوص Battlefield ۴ و Battlefield ۱.
اما هیچ‌کدام به اندازه Battlefield 2042 جامعه ی بازیکنان خود را خشمگین نکرد.
این بازی به دلایل زیادی از جمله یک طرح ضعیف و تغییرات بحث‌برانگیز گیم پلی توسط طرفداران مورد توجه قرار گرفت.
با این حال، مسائل فنی آن بزرگترین منبع بحث و جدل بود.

Battlefield 2042 باگ‌های زیادی داشت که باعث شکست سخت بازی شد، از جمله خرابی‌ها و عدم اجرای آن.
گیم پلی آن نیز با مشکلاتی همراه بود؛ از جمله شلیک برخی از اسلحه ها.
مشکلات به قدری بد بود که بازیکنان حتی یک دادخواست برای بازپرداخت کامل راه اندازی کردند و 2042 را غیرقابل بازی نامیدند.
DICE برای رفع مشکلات بازی آپدیت هایی را ارائه داده است، اما بسیاری فکر می کنند که دیگر خیلی دیر شده است.

هوش مصنوعی دشمنان

Aliens: Colonial Marines

۱۴

Aliens: Colonial Marines بحث برانگیز بود زیرا گیم پلی آن شباهت کمی به تریلر و تبلیغات بازاریابی آن داشت.
حتی جدای از مشکلات گرافیکی، بازی برای اجرا نیز دارای مشکلاتی بود.
نورپردازی ضعیف، حالت پارازیتی مکرر صفحه و …

با این حال، هوش مصنوعی دشمنان بدترین باگ بازی است.
دشمنان از شکارچیان وحشتناک و سازمان یافته بیگانگان دور هستند.
در عوض، آنها کند، دست و پا چلفتی بوده و به صورت مستعد، پلیرهای دیگر را نادیده می گیرند.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
تفاوت ثروتمند و فقیر در این است که فقیر پول خود را خرج می کند و اگر چیزی باقی ماند، سرمایه گذاری خواهد کرد؛ در صورتیکه ثروتمند اول سرمایه گذاری می کند و اگر چیزی باقی ماند خرج می کند.

ادامه مطلب

انیمیشن پیکسلیشن

با سبک های انیمیشن سازی آشنایی دارید ؟
قبلا در دو مقاله ی مجزا سبک های انیمیشن سازی متداول و سبک های جدید انیمیشن سازی به صورت کامل معرفی شده اند.
در این مقاله قصد ارائه ی توضیحات کاملی در رابطه با سبک پیکسلیشن و ویژگی های آن را داریم.
سبک انیمیشن پیکسلیشن از سبک های متمایز و متفاوت انیمیشن سازی محسوب می شود و شما نسبت به سایر سبک ها شاید نمونه های کمتری را از این سبک دیده باشید.
اما با استفاده از آن می توان انیمیشن های به شدت جذاب و خلاقانه به خصوص برای تبلیغات ارائه داد که در ادامه نمونه هایی از آن ها را خواهید دید.
همچنین لازم به ذکر است که تشابه اسمی آن با پیکسل آرت، به معنی ارتباط این دو سبک نبوده و کاملا متفاوت از یکدیگر هستند.

انیمیشن پیکسلیشن چیست ؟

قبل از پرداختن به تعریف pixilation، می‌خواهیم تأکید کنیم که این کلمه را اشتباه ننویسید (البته در زبان انگلیسی).
“Pixelation” با “e” با هم چیز متفاوتی است. در واقع زمانیکه از e به جای i دوم استفاده می شود، منظور ما همان سبک پیکسل آرت خواهد شد که در بالا به آن اشاره کردیم.
اما زمانیکه از i استفاده می شود، منظور همان انیمیشن پیکسلیشن است.

انیمیشن Pixilation سبکی از انیمیشن های استاپ موشن است که از بازیگران زنده استفاده می کند.
از بازیگران در یک فریم و به ترتیب عکس گرفته می شود و سپس آن تصاویر با هم ویرایش می شوند تا توهم حرکت ایجاد شود.
این منجر به یک فیلم انیمیشنی می شود که در آن انسان و اشیاء اطراف آنها به شکل متفاوتی به صورت فریم به فریم متحرک سازی می شوند.

منحصر به فرد بودن انیمیشن pixilation از توانایی آن در تزریق حسی خارق العاده به چیزهای معمولی ناشی می شود.
علاقه مندان به انیمیشن به دلیل قابلیت های داستان سرایی متمایز و سبک بصری آن به سمت pixilation کشیده می شوند.
از طریق آن، می‌توانیم روایت‌ها را به گونه‌ای ارائه کنیم که تکنیک‌های فیلم‌سازی سنتی نمی‌توانند.

تفاوت بین پیکسلیشن با استاپ موشن

بدون شک pixilation شما را به یاد انیمیشن های استاپ موشن می اندازد، و این عمدتا به این دلیل است که آنها تقریباً یکسان بوده و شباهت های بسیاری را دارند.
اما تفاوت اصلی این است که انیمیشن استاپ موشن شامل مدل هایی به همراه مجموعه asset هایی است که 100% توسط کارگردان/انیماتور دستکاری و متحرک سازی می شوند.
اما در پیکسلیشن معمولا یک انسان و محیط اطرافش با یکدیگر در تعامل و متحرک سازی هستند.
به عنوان مثال در انیمیشن shaun the sheep که یک انیمیشن استاپ موشن است شما می بینید که تمامی کارکترهای صحنه و مدل ها، خمیری بوده و با ابزارهای مکانیکی و فیزیکی متحرک سازی شده اند؛ اما در نمونه انیمیشن بالا مشاهده می کنید که یک انسان با asset های درون صحنه در ارتباط بوده و آن ها را متحرک می کند.
اما در هر دو مورد، همه چیز فریم به فریم است.

نمونه هایی از پیکسلیشن های معروف

از Pixilation در موزیک ویدیو نیز استفاده می شود؛ و موزیک ویدیوهای زیادی در این سبک ساخته شده اند.
از هنرمندانی از OK Go گرفته تا “Weird Al” Yankovic.

احتمالاً معروف‌ترین نمونه انیمیشن pixilation در یک موزیک ویدیو، نمونه‌ای است که استاپ موشن سنتی را نیز ترکیب می‌کند؛ «Sledgehammer» پیتر گابریل به کارگردانی استفان آر جانسون.
ویدیوی زیر برنده ی جوایز بسیاری شد زیراکه یک استفاده ی متمایز از این سبک در موزیک ویدیو بود.

در حوزه فیلم‌های کوتاه، PES یکی از معروف ترین سازنده های نسل جدید پیکسلیشن محسوب می شود.
یکی از این فیلم‌ها، Fresh Guacamole است که کوتاه‌ترین فیلمی است که تاکنون نامزد دریافت جایزه اسکار شده است.

نورمن مک لارن، پیشگام در انیمیشن تجربی، اثر Neighbors را برای ما به ارمغان آورد.
این فیلم کوتاه نه تنها برنده جایزه اسکار شد، بلکه به عنوان شاهدی بر قدرت تخیلی در انتقال تفسیرهای اجتماعی با طنز و تاثیرگذاری است.

دستکاری مک لارن از بازیگرانش مانند عروسک های زنده استاپ موشن، این دیدگاه را در مورد آنچه که با این روش می توان انجام داد، گسترش می دهد.

تاثیر پیکسلیشن بر صنعت انیمیشن سازی

انیمیشن Pixilation تأثیر عمیقی بر صنعت سینما گذاشته است و مخاطبان و هنرمندان را مجذوب خود کرده است.
این یک پل منحصر به فرد بین دنیای لایو اکشن و امکانات خارق العاده انیمیشن است.

این رسانه ترکیبی به فیلمسازان این امکان را داده است که مرزهای معمولی را پشت سر بگذارند و آثاری را خلق کنند که در عین حال آشنا و ماورایی هستند.
کاوش ما در ماجراهای مخفی Tom Thumb و Neighbors، قدرت پیکسیلاسیون را در تزریق انرژی خام و ملموس به سکانس‌های انیمیشن نشان می‌دهد.

علاوه بر این، موزیک ویدیوهایی مانند Sledgehammer توانایی انیمیشن pixilation را برای مجذوب کردن بینندگان، ترکیب عناصر دنیای واقعی با داستان سرایی تخیلی به نمایش می گذارد.
اثر موج دار انیمیشن pixilation فراتر از پروژه های فردی است و بر صنایع فیلم و انیمیشن گسترده تر تأثیر می گذارد.

تبلیغات و برنامه های آموزشی پیشرفته اکنون از این تکنیک استفاده می کنند و از پتانسیل آن برای تبدیل موضوعات روزمره به تجربیات جذاب استفاده می کنند.
این روش همیشه در حال تکامل، جرقه خلاقیت را در هسته خود ایجاد می کند و فیلمسازان را برای کشف افق های جدید در داستان سرایی بصری ترغیب می کند.

همانطور که در نمونه انیمیشن های موجود می بینید، بسیاری از نمونه انیمیشن های پیکسلیشن جدید، در ویدیوهای آشپزی دیده می شوند؛ زیراکه در این نوع ویدیوها جذابیت این سبک را به شکل متمایز تر و جذاب تری می توان نشان داد.

در عصر دیجیتال امروزی، جایی که محتوا باید به سرعت توجه را به خود جلب کرده و آن را حفظ کند، pixilation به عنوان یک رویکرد بصری جلب توجه می کند.

Picture of مهرشاد شادان مهر

مهرشاد شادان مهر

مدرس سئو ، طراح سایت ، انیماتور، سناریو نویس بازی
موفقیت یعنی ریسک پذیری برای شروع و تسلیم نشدن برای رسیدن به پایان.

ادامه مطلب

تستر بازی

با اولین مقاله در سال ۱۴۰۳ همراه شما هستیم.
ماناتاز سال خوب و همراه با توسعه و تحول برای شما آرزومند است.
در اولین مقاله ی ۴۰۳ قصد پرداختن به یکی دیگر از مهم ترین تسک های مربوط به تیم بازی سازی را داریم.
ما قبلا در مقاله ی تست بازی، به صورت کامل به فرایند تست بازی ها پرداختیم؛ در این مقاله قصد داریم به وظایف و ویژگی های تستر بازی بپردازیم و همچنین از اهمیت وجود این نقش در یک تیم بازی سازی بگوییم.
با ما همراه باشید.

تستر بازی چه می کند ؟

تستر بازی، کسی است که بازی‌های ویدیویی را بازی کرده و مشکلات آن ها را در هر بخش و با هر جزئیاتی گزارش می دهد.
تستر بازی فیچرها و بخش های مختلف بازی ها را آزمایش می‌کند و اشکالات و باگ‌ها را قبل از انتشار بازی شناسایی می‌کند.
استودیوهای مختلف وابسته به ابعاد خود می توانند دارنده یک تا چند تستر باشند.

به صورت کلی تسترهای بازی به دسته بندی های زیر تقسیم می شوند:

۱- تستر تجربه کاربری

بر روی آزمایش تجربه کاربری یک بازی تمرکز می‌کنند، از جمله اینکه در کجا خسته کننده یا مبهم می‌شود، چقدر سرگرم کننده است و چه تعداد پیروزی می‌توانید در مسیر رسیدن به هدف بازی تجربه کنید.

۲- تستر عملکرد

تستر عملکرد روی آزمایش عملکرد اصلی یک بازی، از جمله مکانیک‌های گیم‌پلی، رابط‌های کاربری، کنترل‌ها و پیشرفت بازی تمرکز می‌کنند.
آن‌ها اطمینان می‌دهند که همه ویژگی‌ها و سیستم‌ها طبق برنامه کار می‌کنند و هر گونه اشکال یا مشکلی را که بر عملکرد بازی تأثیر می‌گذارد شناسایی می‌کنند.

و …

۳- تسترهای سازگاری

تسترهای سازگاری بر روی آزمایش بازی در پلتفرم‌ها و دستگاه‌های مختلف تمرکز می‌کنند تا از سازگاری و عملکرد بهینه اطمینان حاصل کنند.
آنها هرگونه مشکل سازگاری، مانند خرابی، اشکالات گرافیکی، یا مشکلات عملکرد را در پلتفرم های مختلف مانند رایانه شخصی، کنسول ها و دستگاه های تلفن همراه شناسایی می کنند.

۴- تستر مولتی پلیر

بر روی آزمایش عملکرد چند نفره آنلاین بازی، از جمله matchmaking، ثبات سرور، عملکرد شبکه و مکانیک های گیم پلی چند نفره تمرکز می کنند.
آنها هرگونه مشکل اتصال، تاخیر، همگام سازی یا عدم تعادل گیم پلی را در حالت های چند نفره شناسایی می کنند.

۵- تستر Regression

بر روی آزمایش مجدد باگ‌ها یا مشکلاتی که قبلاً رفع شده‌اند تمرکز می‌کنند تا مطمئن شوند که بدون ارائه مشکلات جدید با موفقیت حل شده‌اند.
آنها تست رگرسیون را انجام می دهند تا تأیید کنند که ویژگی ها یا به روز رسانی های جدید عملکرد موجود را شکسته یا عوارض جانبی ناخواسته ای را ایجاد نمی کنند.

درآمد و موقعیت شغلی تستر بازی

خارج از مباحث ارزش ریال در مقابل دلار و بالا بودن آستانه ی حقوق ها در خارج از کشور، به صورت کلی تستر بازی شغلی است که به آن میزانیکه در خارج از کشور محبوبیت داشته و درآمدزا است در ایران درآمدزا نیست.
دلیل این امر نیز کاملا مشخص است؛ زیراکه در ایران به اندازه ای که در اروپا و آمریکا استودیوهای بازی سازی بزرگ و AAA وجود دارند در ایران وجود ندارد و شاید انگشت شمار باشد.
همانطور که در بخش بالا نیز اشاره کردیم؛ هر چقدر ابعاد استودیو بزرگ تر و در نتیجه بازی های آن ها نیز بزرگ تر باشد، نیاز به تستر و تسترهای بازی نیز بیشتر خواهد شد.
در ایران بیشتر مارکت بازی های موبایلی رونق دارد و اکثریت استودیوها فعال در بازی سازی متمرکز بر روی ساخت بازی های موبایلی هستند؛ بسیاری از بازی های موبایلی به قدری کوچک هستند که فرایند تست آن توسط تسک های دیگری مانند گیم دیزاینر و یا حتی خود دولوپر ها و آرتیست ها نیز می تواند انجام شود و در نتیجه نیازی به تستر بازی برای آن ها نیست.
همین امر باعث شده است که شما تسکی تحت عنوان تستر بازی را در تمامی استودیوهای بازی سازی نبینید.

در نهایت استودیوهای بزرگی که معمولا از این تسک به صورت ثابت و ماهیانه استفاده می کنند؛ می توانند حقوق ماهیانه ی بین ۱۲ تا ۱۷ میلیون تومان را برای آن در نظر بگیریند.
و سایر استودیوهای کوچک تر که از این تسک کمتر و پس از آماده شدن محصول نهایی خود استفاده می کنند؛ می توانند به شکل پروژه ای کار کنند. (که اکثرا با تستر بازی به اینصورت کار می کنند.)

نکته ی لازم به ذکر این است که یک تستر بازی مانند تسک های دیگر بازی سازی، دائم فعال نیست و پس از آماده شدن هر نسخه ی خروجی از بازی کار آن شروع می شود؛ به همین خاطر افرادی که تستر بازی هستند معمولا به صورت دوره ای و پروژه ای کار می کنند (برای استودیوهای کوچک) و یا آن دسته ای که به صورت ثابت و ماهیانه هستند، علاوه بر تست بازی کارهای دیگری نیز مانند سناریو نویسی و … انجام می دهند.

تبدیل شدن به یک تستر بازی

اگر علاقه مند به تبدیل شدن به یک تستر بازی هستید، راه های مختلفی برای ورود به این حوزه وجود دارد.
ما در ادامه به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.

۱- یک گیمر تمام عیار باشید

مهمترین بخش تبدیل شدن به یک تستر بازی، تبدیل شدن به یک گیمر است.

اهداف شما باید شامل موارد زیر باشد:

  • با بازی کردن ژانرهای مختلف، مانند استراتژی، MMORPG، معمایی و … تجربه های متنوعی به دست آورید.
  • مهارت و آشنایی با بازی‌های پلتفرم های مختلف از جمله دسکتاپ، لپ‌تاپ و تلفن‌های همراه.
  • ویژگی هایی را که بازی ها را بهبود می بخشد شناسایی کنید.
  • تمرین کنید تا تجربیات بازی خود را با جزئیات توصیف کنید.

۲- کسب مهارت و دانش فنی

به عنوان یک تستر، باید بازی کردن خود را با مجموعه ای قوی از مهارت های فنی تکمیل کنید.

  • مسئولیت های اساسی یک تستر بازی را بیاموزید، از جمله انجام هر مرحله از بازی، تشخیص اشکالات و باگ ها، و توصیه بهبودها به توسعه دهندگان.
  • اصطلاحات QA مانند playtesting، code release، تست عملکرد و minimum viable product را بیاموزید.
  • تفکر استراتژیک، تجزیه و تحلیل، گزارش دهی و مهارت های نوشتاری فنی خود را بهبود بخشید.
  • گزارش گیری و نگارش فنی را یاد بگیرید.

برخی از استودیوها ترجیح می‌دهند تسترها را به‌عنوان پرسنل کنترل کیفیت استخدام کنند و برای این منظور معمولا پروژه ای کار می کنند.

برخی دیگر مایل به استخدام تسترهایی هستند که درک بالاتری از برنامه نویسی و توسعه نرم افزار دارند.

۳- یک پلیر به تنهایی نمی تواند تستر نیز باشد

در واقعیت، تست یک بازی با انجام آن یکسان نیست.
تسترها دائماً سعی می‌کنند بازی‌های خود را در شرایط مختلف انجام دهند و با جهان و asset های بازی به روش‌های خلاقانه یا غیرمتعارفی که توسعه‌دهندگان پیش‌بینی نمی‌کردند، تعامل ایجاد کنند.
تسترها، حرکت و مکان ممکن را بررسی می‌کنند تا جلوه‌های بصری غیر کاربردی، مکانیک‌های خراب، مشکلات صدا یا مکان‌هایی که بازی در آن ها خراب می‌شود را شناسایی کنند.

هنگامی که یک باگ پیدا شد، تستر بازی باید شواهدی از مشکل را به یک پایگاه داده ارسال کند.
شواهد می تواند یک اسکرین شات، اسکرین ویدیو یا یک فایل گزارش خرابی باشد.
سپس تستر گزارش مفصلی را در سیستم ردیابی اشکال قرار می دهد.
تستر باید آنچه اتفاق می‌افتد، محل وقوع خطا، شدت مشکل و نحوه ایجاد مجدد آن را شرح دهد.
پس از اینکه توسعه‌دهندگان باگ را برطرف کردند، تستر مجدداً آزمایش می‌کنند تا مطمئن شوند همه چیز در نسخه جدید بازی به درستی کار می‌کند.

(در نظر داشته باشید هر چقدر که فرایند تست بازی به سمت اتومات و استفاده از هوش مصنوعی در بخش های مختلف برود؛ همچنان نیاز به تستر خواهد بود.
زیراکه حتی پیشرفته ترین هوش مصنوعی های تست بازی نیز نمی توانند درک احساسی و درستی از انسان را داشته باشند.)

برخی از باگ های رایج که تستر باید شناسایی کند

اشکالات عملکردی

چیزی در بخش بک اند بازی به درستی کار نمی کند.
به عنوان مثال می توان به دکمه های منو اشاره کرد که به دایرکتوری های اشتباه منتهی می شوند یا بازی ای که وقتی بازیکن سعی می کند تنظیمات را باز کند به بیرون کرش می کند.

اشکالات بصری

برخی از عناصر بازی آنطور که انتظار می رود نمایش داده نمی شوند.
به عنوان مثال می توان به چهره شخصیتی اشاره کرد که اشیاء در یک صحنه منحرف شده یا در جای خود قرار ندارند.

اشکالات صدا

ممکن است مشکلات مختلفی در جلوه های صوتی بازی وجود داشته باشد، از صداهای بلند نامتناسب گرفته تا پخش موسیقی در لحظه نامناسب.

اشکالات گیم پلی

طبق قوانین گیم پلی، چیزی آنطور که باید اتفاق نمی افتد.
به عنوان مثال، بازیکن باید بتواند پس از تعداد مشخصی از حملات، دشمن را شکست دهد، اما دشمن شکست ناپذیر است.

اشکالات سازگاری

بازی روی دستگاه خاصی به درستی کار نمی کند.

باگ های رایج در بازی

تستر و ایده پردازی

یک نکته ی مهم که باید به آن توجه شود این است که حضور یک تسر همیشه برای ردیابی مشکلات بازی نیست.
در واقع شاید یافتن مشکلات بازی بخش آسان تر آن باشد.
و دیگر وظیفه ی مهم تستر، ارائه ی مواردی برای بهود بازی است.
یک تستر باید بتواند ایده پردازی، نبوغ و خلاقیت لازم برای ارائه ی مواردی که به بهتر شدن بازی نیز کمک می کند را داشته باشد.
به همین خاطر در برخی استودیوها تستر بازی قبل از شروع ساخت بازی، در مراحل ایده پردازی و داکیومنت نویسی نیز حضور دارد.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
نیازی نیست نابغه باشید؛ شما می توانید برای توسعه ی کسب و کار خود نابغه ترتبیت کنید.

ادامه مطلب

بهترین بازی های معمایی موبایل (بخش دوم)

در پایان سال ۲۰۲۲ ۱۵ تا از بهترین بازی های معمایی موبایل را معرفی کردیم.
و حال در سال ۲۰۲۴ و اواخر سال ۱۴۰۲ قصد پرداختن به قسمت دوم آن مقاله را داریم.
در این مقاله قصد معرفی ۱۶ تا از بهترین بازی های معمایی موبایل تا سال ۲۰۲۴ را داریم.
برخی از این عناوین معمایی جدید و برخی دیگر قدیمی هستند و اولویت ما در معرفی بهترین آن ها از لحاظ سطح کیفی بازی و تعداد کاربر می باشد.

با ما همراه باشید.

(اگر قصد آشنایی بیشتر با سبک معمایی را دارید به مقاله ی مربوطه ی آن مراجعه کنید.)

Maze Machina

۱۶

بازی های معمایی هزارتو

بازی‌های پریمیوم موبایلی مانند Tiny Touch Tales به اندازه گذشته درآمد کسب نمی‌کنند و محبوبیت ندارند، اما خوشحالیم که سازنده ی آن همچنان می‌خواهد از مهارت‌های عالی خود برای ساخت بازی‌های موبایلی استفاده کند.
یک بار دیگر، Maze Machina نشان می دهد که Tiny Touch Tales چقدر در کاری که انجام می دهد خوب است.

به طور خلاصه، این یک برداشت عالی از ایده ماز (هزارتو) است.
سخت است، تعداد سطوح خوبی دارد و می‌توان آن را بارها و بارها بدون احساس خستگی و یکنواختی بازی کرد.

Evergarden

۱۵

آیا باغبانی را دوست دارید؟
اگر پاسختان بله است احتمالاً اورگاردن را نیز دوست خواهید داشت.
در این بازی ریتم باغبانی مبتنی بر کاشی در یک جنگل مرموز اتفاق می‌افتد، جایی که شما باغ خود را با ترکیب گیاهان به اشکال جدید و غیرمنتظره رشد می‌دهید و زندگی را دوباره به جنگل باز می‌گردانید.
این یک معمای مبتکرانه و تا حدی غیر متعارف یا شاید بهتر باشد بگوییم متمایز است.

Path of Giants

۱۴

در این بازی معمایی خلاقانه و فانتزی سه شخصیت را کنترل خواهید کرد که هر کدام مهارت‌های منحصر به فردی را برای پیشرفت شما در هر مرحله ارائه می‌کنند.
همانطور که می توانید حدس بزنید، از این شخصیت ها برای حل معمای هر مرحله استفاده خواهید کرد و چالش با هر مرحله حل شده سخت تر می شود.
گرافیک بازی عالی است، گیم پلی لذت بخشی دارد و مراحل کوتاه آن بازی را از کسل کنندگی حفظ می کند.

این بازی رایگان نبوده و برای دانلود آن باید ۴ دلار بپردازید اما پرداخت این مبلغ ارزشش را دارد.

The Eyes of Ara

۱۳

The Eyes of Ara یکی از جدیدترین بازی های معمایی است که در این لیست وجود دارد.
این بازی ما را به یاد بسیاری از بازی‌های ماجراجویی معمایی کلاسیک مانند Myst می‌اندازد.
بازیکنان به دنبال سرنخ‌ها، باز کردن اسرار و جمع‌آوری داستان از تکه‌های موجود در دنیای بازی، کاوش خواهند کرد.
این بازی در یک دنیای سه بعدی با گرافیک جذاب و معماهای فکر شده است.
توسعه دهندگان این تجربه را با یک رابط کاربری حداقلی بازی که دنیای بازی را در اولویت قرار می دهد، تکمیل می کنند.
این بازی نیز رایگان نبوده و قیمت آن حدود ۵ دلار می باشد.

PUSH

۱۲

بازی های معمایی پولی

می رسیم به سومین بازی غیر رایگان این لیست با قیمت حدود نزدیک به ۲ دلار.
PUSH یک بازی مینیمال سرگرم کننده است که در آن تنها هدف شما فشار دادن دسته ای از دکمه ها به ترتیبی صحیح است.
چیزی که در مورد این بازی عالی است این است که هیچ تایمر و هیچ آموزشی وجود ندارد.
حتی باس فایت هم وجود ندارد؛ این بازی صرفا بر روی گیم پلی تمرکز دارد.
اساساً آنچه می بینید همان چیزی است که به دست می آورید و چیزی که به دست می آورید یک بازی معمایی شایسته است که تجربه ای بدون استرس را ارائه داده و تنها هدف آن به چالش کشیدن ذهن شماست.

Color Switch

۱۱

بازی معمایی Color Switch

Color Switch یک بازی در مورد زمان بندی، فداکاری و حافظه است.
مکانیک های اصلی بازی در واقع بسیار شبیه چیزی مانند Flappy Bird هستند، جایی که بازیکن برای انجام بازی فقط باید به صورت دوره ای روی صفحه ضربه بزند.

با طیف گسترده ای از حالت های بازی برای امتحان و تعداد زیادی امتیاز بالا برای تعیین، مطمئناً Color Switch شما را برای مدتی مشغول خواهد کرد.
همچنین دارای مجموعه‌ای از گزینه‌های سفارشی‌سازی است که باعث می‌شود تلاشی که انجام می‌دهید، حداقل تا حدی ارزشش را داشته باشد.

High Rise

۱۰

بازی معمایی ساخت و ساز

بر اساس بازی کلاسیک 2048، High Rise پیش فرض را می گیرد و آن را روی سر خود می چرخاند و چیزی جدید و منحصر به فرد در این فرآیند ایجاد می کند.
این بازی شامل شبکه های مربعی با اندازه های مختلف است که بازیکن می تواند انتخاب کند تا روی آن ساخت و ساز کند.
زمانی که بازیکن بلوک‌های رنگی را روی شبکه مذکور پایین می‌آورد، بلوک‌های رنگی مشابه به هم می‌پیوندند تا بلوک‌های بزرگ‌تر بسازند.

بلوک‌هایی که قبلاً قرار داده شده‌اند را نمی‌توان جابه‌جا یا حذف کرد و این موضوع بازی را تبدیل به یک بازی شانسی، مهارتی و ریسک محاسبه‌شده می‌کند.
شما فقط می توانید بلوک های بزرگتر را با بلوک های هم اندازه یا دو بلوک که فقط یک سطح زیر آن هستند ادغام کنید.

Gorogoa

۹

بازی معمایی داستانی

این بازی معمایی ساخته شده توسط جیسون رابرتز بوده و دارنده ی جایزه بافتا است.
این بازی یک معما است که با دست ترسیم شده است، جایی که مشکلات باید با جابجایی چهار فریم روی صفحه حل شوند.
این یک مکانیک ساده و در عین حال بسیار هوشمند است که نه تنها به داستان بازی اجازه می دهد تا به شکلی ارزشمند در معرض دید قرار گیرد، بلکه ساختار بصری زیبایی را ایجاد می کند که می توان هنر دستی رابرتز را پیرامون آن پیدا کرد.

Hitman GO

۸

بازی موبایلی هیتمن

در Hitman GO به صورت معمایی در آن برنامه ریزی یک ترور را می چینید.
این یک بازی با سیستم نوبتی است.
شما حرکت خود را انتخاب می کنید و NPC ها حرکت خود را می گیرند.
هنگامی که به منطقه نفوذ می کنید و اهداف خود را بیرون می آورید، از حرکات آنها علیه آنها استفاده می کنید.
هدف این است که آنها را بدون برانگیختن هرگونه سوء ظنی بیرون آوریم.
گرافیک به سبک دیوراما در اینجا به خوبی کار می کند و راه های متعددی برای حل بسیاری از معماها وجود دارد.
شما همچنین چیزهایی مانند لباس مبدل برای عبور از نگهبانان دریافت می کنید.
علاقه مندان به سری بازی های هیتمن در این بازی می توانند یک تجربه ی گیم پلی و گرافیک متفاوتی را در این بازی امتحان کنند.

Lost Words: Beyond the Page

۷

بازی های پلتفرمر-معمایی

اگر بازی های پلتفرمر را دوست دارید، مطمئن باشید ترکیب آن ها با معما یک شاهکاری را می سازد که این بازی یکی از آن هاست.
Lost Words: Beyond the Page یک بازی فوق العاده است که بسیار آرامش بخش می باشد؛ در آن حروف در کلمات به عنوان مراحل برای رسیدن از یک سطح به سطح بعدی استفاده می شود.
البته این کلمات داستانی را روایت می‌کنند که در طول زمان تغییر می‌کند، که جالب است، اما پلتفرم‌سازی مبتنی بر معما جایی است که بازی واقعاً در آن می‌درخشد.

شما باید از قوه تخیل خود استفاده کنید تا بفهمید چگونه از کلمات برای حل مسائل دو بعدی استفاده کنید، درست مانند بازی Baba is You.

Bridge Constructor Portal

۶

بازی های مشابه پورتال

برای ما، Portal و Portal 2 برخی از بهترین بازی‌های معمایی هستند که تا به حال ساخته شده‌اند؛ کل مفهوم این بازی ها ایجاد یک مسیر در یک مکان و بیرون آمدن در مکان دیگر است که پتانسیل بسیار گیج‌کننده‌ای دارد.
به همین دلیل است که این بازی نیز شایسته ی قرار گیری در این لیست می باشد.

Shadowmatic

۵

خلاقانه ترین بازی های معمایی

Shadowmatic یکی از خلاقانه ترین بازی های معمایی این لیست است.
همانطور که از نام آن پیداست در این بازی شما باید با سایه ها دست و پنجه نرم کنید.
کنترلر بازی بسیار ساده است.
تنها کاری که شما انجام می دهید این است که یک یا چند شی سه بعدی بازی را بچرخانید و کج کنید تا سایه ای ایجاد کنید که شکل دلخواه پازل را نشان می دهد.
در مراحل جلوتر وقتی چندین شی به میان می آیند، فرایند کار پیچیده تر می شود.
گرافیک سه بعدی زیبای بازی باعث شده است که نیاز به سخت افزار نسبتا قوی ای برای گوشی خود داشته باشید.

Linelight

۴

بازی لاین وایت

یکی دیگر از بهترین بازی های معمایی موبایل را می توان لاین لایت دانست.
در Linelight شما یک سطح را تا انتهای آن حرکت می‌کنید و از نورهای رنگی دیگر اجتناب می‌کنید.
این بازی دارای بیش از 200 معما در شش جهان است.
گرافیک بازی بسیار ساده و دو بعدی اما خلاقانه است.
تنها کنترلر بازی حرکت است، بنابراین شما در امتداد خطوط حرکت می کنید، از نورهای دیگر اجتناب می کنید و راه خود را از طریق هر سطحی طی می کنید.
یک خط داستانی نیز وجود دارد که می توان از طریق آن بازی کرد، اگرچه کمی ابتدایی است.

The Past Within

۳

یک بازی متفاوت و الهام بخش دیگر که از یک ذهن کاملا خلاق بر می خیزد.
The Past Within یک معمایی مولتی پلیر است.
یک نفر در آینده بازی می کند و دیگری در گذشته.
شما از سرنخ هایی از دوران یکدیگر برای حل معما استفاده می کنید.
هر دو بازیکن جنبه خود را از بازی منحصر به فرد تجربه می کنند.
این بازی به صورت کراس پلتفرم برای PC، Mac، iOS و در نهایت Nintendo Switch در دسترس است.
بازی نسبتاً کوتاه است و فقط در حدود دو یا سه ساعت می توانید آن را به پایان برسانید.
با این حال، برای دیدن همه چیز باید دو بار بازی را انجام دهید، بنابراین در مجموع چهار تا شش ساعت.
The Past Within از معدود بازی های مولتی پلیر معمایی است.

Little Alchemy 2

۲

بازی های اکتشافی

بدون شک از بهترین بازی های معمایی که شما را وارد دنیای اکتشاف می کند Little Alchemy است.
Little Alchemy یک بازی سرگرم کننده، اعتیاد آور و ساده در مورد ترکیب و تطبیق عناصر مختلف برای به دست آوردن محصولاتی است که می توانید آنها را با محصولات دیگر ترکیب کنید و محصولات بیشتری دریافت کنید.
هدف بازی کشف هر چه بیشتر چیزهاست.
بازیکن با آتش، زمین، هوا و آب شروع می کند و می تواند چیزهایی مانند بمب، انسان ها و حتی ستاره های سیاه را باز کند.

The Room series

۱

بهترین بازی معمایی

فرنچایز The Room یکی از قدیمی ترین و موفق ترین فرنچایزهای بازی های معمایی موبایل است.
تا به الانی که این مقاله در حال نوشتن است چهار بازی در این سری وجود دارد.
دو مورد اول بازی های معمایی کلاسیک هستند.
سومین بازی سری پایان‌های چندگانه و روایت کمی سنگین‌تر را معرفی کرد.
در نهایت، جدیدترین بازی، Old Sins، در یک dollhouse اتفاق می افتد.

هر چهار بازی دارای عناصر مشابهی از جمله گرافیک برجسته، عناصر اتاق فرار و طراحی های هوشمندانه معما هستند.
هر بازی از 0.99 تا 4.99 دلار متغیر است.
همچنین نیازی نیست که تمامی آن ها را خریداری کنید؛ زیراکه هر سری داستان مستقل خود را دارد.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
برخی مواقع که کاری از شما ساخته نیست کافی است که تسلیم جریان رود شوید.

ادامه مطلب

سبک MMORPG

در این مقاله قصد معرفی یک سبک بازی سازی ترکیبی را داریم.
سبکی که ترکیبی از چندین ژانر بوده و جزوه پیچیده ترین و بزرگ ترین سبک های بازی سازی محسوب می شود.
MMORPG سبکی است که در این مقاله قصد پرداختن به آن را داریم.
شاید در همین ابتدای کار متوجه شباهت نام آن با MMO و MOBA نیز شده باشید که در ادامه به مقایسه ی آن ها نیز خواهیم پرداخت.

برای آشنایی با این سبک بزرگ با ما همراه باشید.

(برای آشنایی با سایر سبک های بازی سازی کلیک کنید.)

MMORPG چه سبکی است ؟

MMORPG مخفف Massively Multiplayer Online Role-Playing Game به معنای یک بازی نقش آفرینی آنلاین انبوه چند نفره می باشد.
این سبک عناصر بازی های نقش آفرینی را با گیم پلی دنیای بازی های آنلاین چند نفره ترکیب می کند.
و خب از همین ابتدای کار می توان حدس زد که زمانیکه اسم این سبک می آید ما باید انتظار چه بازی هایی را داشته باشیم.
در بازی های MMORPG با یک دنیای آنلاین اشتراکی روبه رو می شویم که در آن بازیکنان زیادی می توانند در فعالیت های مختلف برای پیشبرد اهداف و اکتشاف خود شرکت کنند.
بازیکنان دنیای یکسانی را با بازیکنان دیگر به اشتراک می گذارند و می توانند با یکدیگر تبادل، جنگ، تعامل و هر گونه فعالیت تعریف شده ی دیگری را داشته باشند.
ویژگی اصلی MMORPG این است که بازیکن می تواند آواتار خود را سفارشی و کنترل کند.
و این دقیقا نشان دهنده ی همان بخش RPG (نقش آفرینی) این ژانر می باشد که مطابق با ویژگی های سبک نقش آفرینی شما باید کارکتر یا آواتار خود را سفارشی سازی، توسعه و پرورش دهید.

مکانیک بازی های MMORPG

بازیکنان هنگام ورود به سرور بازی MMORPG ابتدا باید یک حساب کاربری برای میزبانی یک یا چند آواتار خود ایجاد کنند.
در بازی های MMORPG فعالیت های عمومی بازی شامل کاوش در دنیای بازی، بسط و بهبود شخصیت ها و تعامل با سایر بازیکنان است.
جنبه‌های اصلی ژانر بازی‌های MMORPG شامل گروه‌بندی اجتماعی است که اغلب به عنوان «guild» یا «clan» شناخته می‌شود.
این گروه بندی ها شامل بازیکنانی است که اغلب در دنیای بازی با هم بازی می کنند.
دو طبقه بندی در فعالیت ها و سبک های بازی به نام های (PvE) که مخفف Player vs Environment و (PvP) مخفف Player vs Player است شناخته می شود.
در بازی‌های Player vs Environment، بازیکن معمولاً با NPC که مخفف شخصیت‌های غیرقابل بازی هستند، مبارزه می‌کند.

برخی از بازی ها دارای سرورهای PvP oriented و سرورهای PvE oriented خواهند بود، در حالی که برخی از بازی ها ممکن است به صورت انحصاری اجرا شوند.
PvP نیروی محرکه دعوای بازیکنان است، به این ترتیب اگر بازیکنان بین تیم‌ها دعوا کنند، انتظار می‌رود که کل تیم برای مبارزه در کنار شریک guild خود اقدام کنند.
بازیکنان ممکن است سبک های بازی متفاوتی داشته باشند، به همین دلیل معمولاً ویژگی ها و کلاس های مختلفی در انتخاب شخصیت شما برای MMORPG وجود دارد.
برخی از نمونه های استاندارد عبارتند از طبقه، جنسیت، ظاهر عمومی و حرفه.
هنگام انتخاب یک کلاس، بازیکنان می‌توانند با کلاس‌های سبک دفاعی، مانند هیلرها یا کلاس‌های سبک تهاجمی، مانند warriors، بازی کنند.

با توجه به توضیحات، می بینید که در این سبک، ژانرهای نقش آفرینی، اکشن، ماجراجویی، جهان باز و حتی در مواقعی استراتژیک هم وجود دارد و MMORPG می تواند یک ترکیبی از تمامی این ها باشد.

بالاتر از همه موارد گفته شده، گیم پلی این سبک باید روان و بدون اشکال باشد تا بازیکنان بتوانند بدون وقفه از بازی لذت ببرند.
بازیکنان چه در حال مبارزه با دوستان خود علیه تیم های دیگر باشند و چه به تنهایی در حال کاوش در دنیای مردگان باشند، باید احساس کنند که کاملاً در دنیای بازی غوطه ور هستند.

مکانیک بازی های mmorpg

جهان بازی

یک MMORPG خوب باید دنیایی همه جانبه و افسانه های غنی داشته باشد.
دنیای بازی باید با دقت طراحی شود، دارای مناظر عالی، موجودات منحصر به فرد و شهرهای پر جنب و جوش باشد.
داستان باید عمیق و قانع کننده باشد و به بازیکنان حس هدفمندی در دنیای مجازی بدهد.
یک MMORPG خوب همچنین باید مکان‌های مختلفی را برای کاوش ارائه دهد، از خرابه‌های باستانی و گنج‌های پنهان گرفته تا نبردها و ماموریت‌های حماسی.
دنیای بازی باید مکانی باشد که بازیکنان بخواهند در آن شیرجه بزنند و کشف کنند.
یک MMORPG خوب همچنین باید یک دنیای بازی به سبک sandbox داشته باشد که در آن بازیکنان می توانند آیتم ها را پیدا کنند، شخصیت های دیگر را ملاقات کنند و ماموریت ها را کامل کنند.

جهان بازی های mmorpg

به‌روزرسانی‌ها و بسط‌ها برای بازی‌های MMORPG ضروری هستند زیرا دنیای بازی را تازه و هیجان‌انگیز نگه می‌دارند.
آنها محتوای جدیدی مانند ماموریت ها و مناطق مختلفی را اضافه می کنند که چالش ها، پاداش ها و تجربیات جدیدی را برای بازیکنان ارائه می دهد.
MMORPG همچنین کیفیت و تنوع گیم پلی و غوطه وری را بهبود می بخشد.

نمونه ای الهام بخش از سبک MMORPG

یکی از اصلی ترین و الهام بخش ترین بازی های مرتبط با سبک MMORPG را می توان World of Warcraft دانست که طبق آماری که تا سال 2021 از این بازی ثبت شده است؛ بیش از 5 میلیون بازیکن در ماه دارد.
این بازی تا به الان به مدت ۲۰ سال در حال اجرا بوده است و پس از عرضه آن در نوامبر 2004 تحولی عظیم در دنیای بازی سازی و سبک MMORPG به وجود آورد.

این بازی دارای ویژگی های منحصر به فرد بسیاری است که آن را برجسته می کند.
برخی از ویژگی‌ها مانند هشت مچ موجود که یک بازیکن می‌تواند انتخاب کند.
بازی همچنین دارای شخصیت‌های ترکیبی است که ترکیبی از دو یا چند نژاد و توانایی‌های آنها هستند.
هنگام شروع بازی شما همچنین باید از بین دو جناح، Alliance یا Horde انتخاب کنید.
برخی از نژادها در انتخاب آزاد هستند، با این حال نژادهای دیگر به یکی یا دیگری مقید هستند.
در World of Warcraft سرورها به PvP و PvE تقسیم می شوند.
طبق تحقیقات انجام شده، نشان می‌دهد که بسیاری از بازیکنان از بازی کردن شخصیت‌های مبتنی بر اکشن بیشتر لذت می‌برند و می‌توانند به صورت تک نفره یا با گروه بازی کنند.

تفاوت بین MMO، MMORPG و MOBA

 همانطور که گفته شد، MMO مخفف Massively Multiplayer Online است.
این به معنای بازی ای است که می توانید به صورت آنلاین با یا در برابر بسیاری از بازیکنان دیگر بازی کنید.
اما MMO به خودی خود یک ژانر نیست.
مثل این است که بگوییم یک بازی چند نفره است که خب این نشان دهنده ی ژانر آن بازی نبوده و تنها یک ویژگی از آن را شرح می دهد.

در واقع می توان اینطور گفت که تمامی بازی های MMORPG به گونه ای MMO نیز هستند اما بازی تمامی بازی های MMO را نمی توان MMORPG دانست.

و اما سبک MOBA.
در رابطه با این سبک در مقاله ی «بازی های MOBA» توضیحاتی را ارائه داده ایم و اگر از مقاله ی آن دیدن کرده باشید متوجه خواهید که این سبک ترکیبی از سبک های RPG، استراتژیک و اکشن است.
به همین خاطر می توان آن را شبیه ترین سبک به MMORPG دانست؛ اما یک تفاوت ریزی در اینجا مطرح است.
در بازی های MOBA نمونه هایی مانند World of Tanks قرار می گیرند که در آن عناصر RPG دیده نمی شود یا بسیار کمرنگ است اما در بازی های MMORPG وجود عناصر RPG جزوه اولین اولویت است و می توان این تفاوت ریز بین این دو سبک را در تاکید بر ژانر RPG دانست؛ زیراکه در هسته ی نام MMORPG دقیقا این مورد ذکر شده است.

کسب درآمد منصفانه

یک مدل کسب درآمد منصفانه و متعادل برای بازی‌های MMORPG مهم است زیرا بر درآمد، شهرت و تجربه کاربر بازی تأثیر می‌گذارد.

بازی‌های MMORPG ممکن است بسته به مخاطبان هدف، ژانر، پلتفرم و ویژگی‌هایشان به مدل‌های کسب درآمد متفاوتی نیاز داشته باشند.
به عنوان مثال، برخی از MMORPG ها ممکن است برای دسترسی به بازی، قیمت premium یا هزینه اشتراکی دریافت کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است یک مدل رایگان یا فریمیوم را با خریدهای درون برنامه ای اختیاری ارائه دهند.
برخی از MMORPG ها همچنین ممکن است از یک مدل ترکیبی استفاده کنند که چندین روش کسب درآمد را ترکیب می کند.
انتخاب مدل کسب درآمد باید با طراحی بازی مطابقت داشته باشد و مطابق با ترجیحات و انتظارات بازیکنان باشد.

یک مدل درآمدزایی منصفانه و متعادل باید اقتصاد بازی متعادلی را نیز ایجاد کند، به‌ویژه برای بازی‌هایی که متکی به خریدهای درون برنامه‌ای هستند.
در اقتصاد بازی موفق باید از اقداماتی که می تواند به شهرت بازی یا تجربیات کاربر آسیب برساند، مانند مکانیک های پرداخت به برد، تبلیغات بیش از حد، یا قیمت گذاری ناعادلانه، اجتناب شود.

۴ نمونه از بازی های MMORPG

Final Fantasy XIV

بازی Final Fantasy

World Of Warcraft

بهترین بازی mmorpg

Guild Wars 2

Eve Online

بازی Eve Online
Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
ذهن های قدیمی می میرند تا ذهن های جدید و ایده های جدید متولد شوند؛ در زمانه ی خودمان چیزی جدید به جهان ارائه کنیم.

ادامه مطلب

تفاوت بین انیمه و انیمیشن

با یک مقاله ی کوتاه از وبلاگ انیمیشن سازی همراه شما هستیم.
در این مقاله قصد پرداختن به تفاوت های اصلی بین انیمه و انیمیشن بپردازیم.
تفاوت اصلی انیمیشن و انیمه در این است که انیمه بیشتر به طراحی صحنه و شخصیت ها توجه می کند در حالیکه انیمیشن بیشتر به حرکات توجه می کند.
شاید برخی از شما با این دو مفهوم آشنا بوده و حتی نمونه های آن را نیز دیده باشید؛ اما در این مقاله قصد بررسی عمیق و اساسی این دو را از بُعد سبکی، سناریو و داستان، مخاطبان هدف و تکنولوژی ساخت داریم.
با ما همراه باشید.

انیمه چیست ؟

همانطور که در بالا ذکر شد، انیمه یک سبک انیمیشن است که توسط ژاپن ساخته شده است.
اصطلاح انیمه در واقع مختصر انیمیشن است.
انیمه ها با شخصیت های با دقت طراحی شده و گرافیک رنگارنگ مشخص می شوند.
اگرچه انیمه در قرن بیستم شروع شد، اما در دهه 1960 بود که سبک هنری انیمه پا به عرصه گذاشت.
این سبک با کار اوسامو تزوکا محبوب شد.

جلوه های بصری یکی از بزرگترین نقاط قوت انیمه است و در واقع انیمه ها توجه زیادی به جزئیات آرت دارد.
شخصیت‌های انیمه‌ها معمولاً دارای چشم‌های درشت با برجستگی های زیاد و بدنی باریک و بلند هستند.
سازندگان همچنین از طیف گسترده ای از رنگ ها و سایه ها برای جذاب تر کردن جلوه های هنری استفاده می کنند.

انیمه چیست

انیمیشن چیست ؟

انیمیشن فرآیند ایجاد حرکت با استفاده از فریم های کلیدی است که به صورت دنباله دار پشت یکدیگر قرار می گیرند.

در فرهنگ عامه، انیمیشن یک کارتون است.
اصطلاح انیمیشن بیشتر زمانی استفاده می شود که در مورد کارتون های سبک غیر ژاپنی صحبت می کنیم.

انیمیشن برعکس انیمه از لحاظ گرافیکی دارای سبک های بسیار گسترده و زیادی است.
انیمیشن های شبیه سازی و سینماتیک، فانتزی، تخیلی، خمیری، استاپ موشن و …
در واقع انیمه از لحاظ بُعد گرافیکی و تکنولوژی ساخت، دارای یک سبک و انیمیشن دارنده ی ده ها سبک است که هر سبک تکنیک ساخت خود را دارا می باشد.

تفاوت های بین انیمه و انیمیشن

تفاوت در سبک ها و زیر سبک ها

طراحی شخصیت های انسانی در انیمیشن ها کمی با کارتون ها یا کتاب های مصور متفاوت است.
همین امر برای انیمه ها نیز صدق می کند.
شخصیت‌ها چشم‌های بزرگی دارند با سایه‌های خط‌دار، رنگ‌آمیزی دقیق، بینی‌های کوچک‌تر و دهان‌های بازتر و …

در انیمیشن، وابسته به سبک انیمیشن شخصیت ها می توانند ماهیت کمیک یا اغراق آمیزی داشته و یا می توانند کاملا طبیعی و شبیه سازی شده باشند.

در واقع تفاوت اصلی در انیمه و انیمیشن همینجاست که طبق توضیحات بالا انیمه تنها دارای یک سبک بوده و اغلب با ویژگی های که گفته شد شناخته می شود اما انیمیشن می تواند ده ها سبک مختلف را داشته باشد.

در انیمه ها پس زمینه ها طرح دار هستند و از عکس های ثابت دراماتیک استفاده می شود.
مونولوگ با نمادهای متحرکی همراه است که احساسات را آشکار می کند.

زوایای دوربین اغراق آمیز

این مورد نیز کاملا وابسته به سبک انیمیشن است اما معمولا در انیمیشن ها زوایای دوربین زوایای منطقی و سینمایی است در صورتیکه در انیمه ها زوایای دوربین بعضا اغراق آمیز و تخیلی-فانتزی می باشد.

محتوا

این یکی دیگر از بزرگ‌ترین و شفاف‌ترین تفاوت هاست.
سبک محتوایی فیلم های انیمیشن بیشتر غربی و برخی جهانی است؛ از سوی دیگر، انیمه فرهنگ ژاپنی را شکوفا می کند.

شما می توانید هر انیمیشنی را که می خواهید انتخاب کنید، تأثیرات هنر، تاریخ و فرهنگ ژاپن را خواهید دید.
سبک محتوایی انیمه بیشتر با مضمون تیره و مناسب برای بزرگسالان است، اما انیمیشن ها تمامی گروه سنی ها را معمولا شامل می شوند.

انیمه اغلب مضامین و خطوط داستانی پیچیده‌ای را بررسی می‌کند که ماهیت پخته‌تری دارند، مثلاً Deathnote، Naruto یا The Demon Slayer. مضامین این نمایش ها می تواند شامل تفسیر سیاسی، مسائل اجتماعی و تفکرات فلسفی باشد و می توان به صورت کلی نتیجه گیری کرد که انیمه ها می توانند از لحاظ محتوایی گسترده تر از انیمیشن باشند.

تکنولوژی ساخت

می توان به جرئت به این موضوع اعتراف کرد وابسته به سبک انیمیشن تکنولوژی ساخت آن ها معمولا پیچیده تر است.
به عنوان مثال در بسیاری از انیمیشن ها از موشن کپچر استفاده می شود در صورتیکه در انیمه اینگونه نیست و معمولا تکنولوژی ساخت ساده تری را دارد.

در نهایت، هر دو انیمیشن و انیمه به طور کلی دارای اجزای کلیدی متفاوتی هستند.
در یک طرف (انیمه)، انیمیشن های فانتزی تری وجود دارد، اما داستان شگفت انگیز، شخصیت سازی و درام را باید به شکل ملموسی به چشم می خورد.
در طرف دیگر (انیمیشن)، حرکات واقعی و در برخی موارد فیزیک بیس، مدل سازی و محیط سازی با وضوح بالا، کی فریم گذاری بی عیب و نقص بین فریم ها و یک اجرای دقیق.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
ترس خیلی بیشتر از شکست باعث نابودی رویاها شده است؛ شجاعت رسیدن به رویاهایتان را داشته باشید.

ادامه مطلب

بازی هایی با بهترین رابط کاربری

رابط کاربری بازی و اصول طراحی آن مسئله ی مهمی است که به صورت کامل در مقاله ی «رابط کاربری بازی» به آن پرداخته شد.
در این مقاله قصد داریم به معرفی ۱۰ تا از بازی هایی با بهترین رابط کاربری بپردازیم که هر یک از آن ها می تواند برای شما الهام بخش باشد.
هر کدام از این بازی ها در سبک های مختلفی بوده و در سبک خود از رابط کاربری سطح بالایی برخوردار هستند.
قطعا بازی های بسیار دیگری می توانند در این لیست قرار بگیرند و مسلما ui خوب کم نیست؛ اما مطابق با منابع مختلف تعداد انگشت شماری از آن ها در این لیست معرفی شده است.

(لازم به ذکر است در معرفی این بازی ها پلتفرم خاصی مد نظر نبوده و برخی از آن ها برای کنسول و برخی دیگر برای موبایل می باشند؛ پس قائدتا ui آن ها در نوع خود و وابسته به دیوایز خود در رده ی بالایی قرار دارد.)

(شماره گذاری در این لیست به معنای برتری رابطی نسبت به دیگری نیست؛ زیراکه هر کدام از آن ها در سبک خود بهترین هستند و شماره گذاری صرفا جنبه ی ترتیبی دارد.)

The Fallout Series

۱۰

این رابط کاربری آنقدر خلاقانه است که تا سالیان سال نیز قدیمی نخواهد شد.
Fallout کاملاً حس «اسکیومورفیسم» را به تصویر می‌کشد، که به معنای تجربه یک شی (یا در این مورد، منوها) است که یک جوهره اساسی را حفظ می‌کند.

این مجموعه بازیکنان را با یک سیستم رابط کاربری همه جانبه مبتنی بر Pip-boy روبه رو می کند که در آن پلیر، منوی بازی را از دستگاه مچ دست خود هدایت می‌کند.
همانطور که در داستان بازی توصیف شده است، این دستگاه همه جا همراه پلیر بوده و در هر موقعیتی می تواند از آن به راحتی استفاده کند.
ویدیوی بالا بخشی از فال اوت ۴ را نشان می دهد که در آن یک ماد مربوط به رابط کاربری اضافه شده است.

Firewatch

۹

دلیل وجود نام این بازی در لیست، سادگی قابل توجه آن است.
در واقع سادگی و مینیمالیست بودن آن به قدری است که هر شخصی با هر گروه سنی آن را درک می کند.
این بازی زیبا با طراحی فوق العاده مینیمالیستی به شما بیش از آنچه برای تعامل با جهان بازی نیاز دارید، نمی دهد و برای شما بازی را پیچیده نخواهد کرد.
الگوی اشیایی را که می‌توانید با آن‌ها تعامل کنید، بدون زحمت به شما می‌آموزد، زیرا نحوه تعامل بازیکن با اشیاء در دنیای واقعی را از نزدیک دنبال می‌کند.

Dead Space

۸

Hud بازی در واقع بخشی از ui است.
دد اسپیس را می توان بهترین بازی در این لیست از لحاظ نمایش و مدیریت هادها دانست.

برای بسیاری از بازی ها (یا شاید بهتر باشید بگوییم همه بازی ها)، UI شریان حیات آن است.
اکثریت آن ها عمدتاً به تنظیم هاد در کناره‌های صفحه یا ارائه منوهای اختصاصی لایه‌بندی شده روی بازی متکی هستند.
Dead Space به گونه ای است که در داستان سرایی محیطی پیشرفت می کند، بنابراین منصفانه است که رابط کاربری آن نیز همین کار را انجام دهد.

تقریباً تمام جنبه‌های رابط کاربری Dead Space از منظره in-lore نشان داده و از چیزی نمایش داده می‌شود.
نوار سلامتی شما در امتداد پشت ایزاک ساخته شده است، اسلحه ها، مهمات خود را در کناره نشان می دهند و حتی نقشه به صورت سه بعدی در مقابل شما به تصویر کشیده می شود.
در ویدیوی بالا یک مقایسه از سه نسل دد اسپیس در رابط کاربری انجام شده است.

Bad Piggies

۷

Bad Piggies یک بازی ویدئویی معمایی بسیار جذاب و سرگرم کننده است.
این بازی یکی از استانداردترین ui ها را به عنوان یک بازی موبایلی دارد.
قابل فهم بودن ui آن به همراه راهنماهای مرحله به مرحله از ویژگی های فوق العاده ی آن است.
level page بازی دارای یک نقشه است و به وضوح نشان می دهد که کدام سطوح باز و کدام یک هنوز قفل هستند.
آموزش‌ها به سبک نوت‌بوک ارائه می‌شوند که راهنمای گام به گام بازیکنان را در سریع‌ترین زمان ممکن وارد جریان بازی می‌کند.

این طراحی زیبا و تجربه همه جانبه به Bad Piggies کمک کرده است تا به یک بازی بسیار محبوب و مناسب برای تمام سنین تبدیل شود.

Persona 5

۶

براق، picaresque و خیره کننده، پر از جذابیت و شخصیت، Persona 5 و طراحی رابط کاربری آن بیشتر شبیه به یک داستان هنری است.
مانند همه آثار هنری، هضم آن نیز می تواند چالش برانگیز باشد.

تازه واردان به بازی های Atlus (یا تازه واردان سری Persona) ممکن است طراحی UI سری پنجم را کمی اغراق آمیز و حتی کمی غیر دوستانه برای UX بدانند.
اما به محض اینکه بازیکن به جریان بازی عادت کند، فوق العاده بودن منوی این بازی را درک خواهد کرد.

طراحی شخصیت ها، چیدمان نامتعارف رابط کاربری، لبه های ناهموار و باکس های متحرک؛ روشی که عناصر در مبارزات دور شخصیت‌ها جمع می‌شوند و هر اقدامی با برخی نشانه‌های صوتی خوب مرتبط است.
هر فروشگاه در بازی یک رابط کاربری منحصر به فرد دارد که نشان دهنده شخصی است که از او خرید می کنید.
استفاده از رنگ در این بازی باعث می شود عناصر خاصی در تمام پس زمینه ها برجسته شوند؛ که واقعا طراحی استادانه ای است.

Tomb Raider

۵

Tomb Raider نمونه خوب دیگری از UI است که تا زمانی که به آن نیاز نداشته باشید به خوبی خود را مخفی می کند؛ و وقتی توسط شما ظاهر می شود، حواس شما را پرت نمی کند.

همانطور که در ویدیو بالا تماشا می کنید، توجه کنید که چگونه این عمل انجام می شود و متن HUD کمی روی صفحه ظاهر می شود.
و وقتی از بازیکن خواسته می‌شود دکمه‌ای را بزند، نحوه نمایش آن اطلاعات در بازی بسیار بی‌اهمیت است.

Death Stranding

۴

هیدئو کوجیما در ساخت چیزهای عجیب و غریب شهرت دارد؛ استفاده از سوررئالیسم برای گفتن داستان های جدی می تواند مبهم باشد، اما عمیقا موثر است.
در گیم‌پلی واقعی، رابط کاربری در بازی‌های او نیز به گونه‌ای عمل می‌کند که حس بهتری را در کل تجربه ایجاد کند.

Death Stranding یک مثال عالی از این موضوع است.
اگرچه یک بازی سوم شخص است، ناوبری در مرکز قرار دارد.
به این ترتیب، شما باید دائماً از نقشه خود استفاده کنید، که از طریق لینک سرآستین شما به عنوان یک تجسم سه بعدی نمایش داده می شود.
اما همه مکالمات از دکمه سرآستین نیز ظاهر می شوند.
خون و استقامت شما دور شما می پیچد، بنابراین آنها همیشه نزدیک هستند.
همه به سبک مکانیکی-دیجیتال نمایش داده می‌شوند تا سیستم‌های درون بازی را که با آن‌ها تعامل دارید نشان دهند.

Assassin's Creed

۳

استایل‌های مینیمالیستی رابط کاربری Assassin’s Creed که بیشتر با محیط بازی ادغام می شوند از دیگر زیبایی های این سری بازی است.
در ابتدای طراحی رابط کاربری سری بازی های Assassin’s Creed قرار بود بازی بدون هیچ رابط کاربری انجام شود و در عوض بر روی طرح‌های کنترل بصری تکیه بشود.
رابط کاربری کنترل و minimap احتمالاً ویژگی‌های اواخر توسعه بودند.

بازی های Assassin’s Creed (مخصوصاً اولین بازی) بدون هیچ یک از المان های UI آن قابل اجرا است (اگرچه عادت کردن به آن کمی دشوار است).
این به این معناست که ui به خوبی با دنیای بازی ادغام شده است.
به عنوان مثال بالا رفتن از بالای ساختمان‌ها به بازیکن این امکان را می‌دهد تا به جای ارائه یک نمای کلی GPS مانند در نقشه کوچک، نقشه شهر را با چشمان خود ترسیم کند.
سری های بعدی این رویکرد بدون HUD را کنار گذاشتند، اما همچنان با طراحی منو و رویه‌های خود هنرمندانه عمل کردند.

در ویدیوی بالا بخشی از رابط کاربری Assassin’s Creed Origins نمایش داده شده است.

Resident Evil 6

۲

بازی‌های Resident Evil در رابطه با رابط کاربری بسیار جالب هستند.
سری های قدیمی‌تر نسبتا ساده بودند و بیشتر به نشانه‌های بصری متکی بودند تا یک رابط کاربری فشرده برای اطلاع‌رسانی به شما.
Resident Evil 4 تصمیم گرفت سنگین‌تر شود و موجودی شما را از طریق قاب attaché و سلامتی و مهمات شما را در چرخی همزمان که شبیه یک ساعت دیجیتالی است، طراحی کند.

اما Resident Evil 6 وارد مرحله ی جدیدی از تحول شد و در آن هر کمپین دارای یک رابط کاربری منحصر به فرد است.
مطمئناً، اکثر منوها طراحی نسبتاً یکسانی را برای یکپارچگی حفظ کردند، اما پس از آن همه عناصر رابط کاربری درون بازی برای COMs device شخصیت‌ها منحصر به فرد بودند.
برخی از شخصیت ها دارای منوهای شعاعی بودند، برخی دیگر دارای نوارهای متقاطع بودند.
مثلا آدا یک تلفن مکعبی داشت که اشیا را در یک شبکه سه بعدی نمایش می داد.

Dishonored 2

۱

استودیوهای Arkane گروهی شگفت‌انگیز از توسعه‌دهندگان هستند که دنیاهایی را با احساس غوطه‌وری باورنکردنی خلق می‌کنند.
اما بازی‌های آن همیشه یک هویت بصری قوی دارند، از ترکیب علمی تخیلی Prey در دهه 60 گرفته تا مهمانی‌های جیزی Deathloop و طراحی‌های مکانیکی شبه آینده‌نگر.

اما Dishonored 2 یک دنیای ستاره‌ای را از نسخه اصلی گرفته و آن را فراتر می‌برد.
سلامتی و مانای شما به آرامی در اطراف پرتره توانایی شما منحنی شده است.
تقریباً هر منو را می توان به اطراف کج کرد و کلمات با آن جابجا می شوند.
هر گزینه در UI از فونت متفاوتی استفاده می کند، گویی دست نویس است.
هر چیزی که با آن تعامل دارید برجسته می شود و اقدامات به طور مرتب نمایش داده می شوند.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
افراد قدرتمند جادوی خاصی ندارند؛ آن ها تنها محکم پای تعهداتشان ایستاده و برای آن مبارزه می کنند.

ادامه مطلب

بازی های Sandbox

در این مقاله قصد داریم به یکی دیگر از سبک های بازی سازی بپردازیم.
سندباکس سبکی است که قصد پرداختن به آن را داریم.
شاید نسبت به سایر سبک های بازی سازی نام این سبک را تا به حال کمتر شنیده اید؛ اما وقتی نام بازی هایی مانند ماینکرفت، gta، ربلاکس و … می آید که زیر مجموعه های این سبک می باشند؛ متوجه اهمیت این سبک خواهید شد.
سندباکس از سبک هایی است که به شدت با جهان باز اشتباه گرفته می شود که در ادامه به صورت مجزا در رابطه با تفاوت های آن نیز خواهیم گفت.

با ما همراه باشید تا به صورت کامل در رابطه با ویژگی ها و جزئیات این سبک آشنا شویم.

بازی های سندباکس چه نوع بازی هایی می باشند ؟

سبک sandbox سبکی همه جانبه است که بازیکنان را تشویق می‌کند تا در یک محیط مجازی به کاوش و تعامل با آن بپردازند.
هدف از یک بازی sandbox این است که بازیکن را از طریق آزمون و خطا در مورد ویژگی ها، مکانیک ها و محدودیت های بازی آموزش دهد.
در sandbox دنیایی عظیم به شما داده می‌شود تا هر کاری که می‌خواهید انجام دهید.
برخی از بازی‌ها وظایف یا ماموریت‌های خاصی دارند که بازیکن می‌تواند انجام دهد، اما اینها معمولاً اختیاری هستند و برای جلو رفتن روند بازی الزامی نیستند.
بسیاری از بازی های sandbox نیز دارای گیم پلی باز هستند، به این معنی که هیچ نقطه پایان تعریف شده ای وجود ندارد و بازیکن می تواند تا زمانی که دوست دارد به بازی ادامه دهد.
ممکن است به پایان داستان برسید، اما شما آزادید که ادامه دهید.
این تداوم، طول عمر بازی را افزایش می‌دهد که می‌توان آن را برای ماه‌ها یا سال‌ها بازی کرد تا امکان به‌روزرسانی و توسعه‌دهی فراهم شود.
بنابراین، چه در تلاش برای تکمیل همه اهداف باشید و چه صرفاً به هم ریختن و سرگرم شدن، همیشه یک تجربه منحصر به فرد خواهد بود.

بازی های Sandbox معمولاً جهان باز هستند و می توانند با عناصر زیر مشخص شوند:

  • بازیکنان آزادند تا بازی را با سرعت خود کاوش کنند و با عناصر بازی به هر ترتیبی که انتخاب کنند درگیر شوند.
  • بازیکنان تشویق می شوند تا روش های مختلفی را برای تعامل با دنیای بازی کشف کنند.
  • هیچ نقطه پایانی قطعی یا شرط “برد” وجود ندارد. تمرکز صرفاً بر روی تعامل است.
جهان بازی های سندباکس

یکی از شناخته شده ترین بازی های sandbox بازی Minecraft است که هدف خاصی ندارد اما به بازیکنان اجازه می دهد در دنیای سه بعدی بسازند و کشف کنند.
یکی دیگر از نمونه های شناخته شده Grand Theft Auto V است که بازیکنان می توانند در یک دنیای باز بزرگ پرسه بزنند و در فعالیت های غیر عادی یا حتی جنایی شرکت کنند.
اگرچه داستانی به بازی ضمیمه شده است، اما برخی از بازیکنان فقط از رانندگی در اطراف یا جمع آوری وسایل لذت می برند.

بهترین بازی های سندباکس

تاریخچه بازی های سندباکس

بازی های Sandbox تاریخچه خود را به بازی های دوران کودکی بازمی گرداند.
این ایده بر اساس نحوه بازی بچه ها در یک جعبه شنی و با اسباب بازی هایی مانند بلوک های ساختمانی است.
اینها به کودکان اجازه می‌داد تا از تخیل خود برای خلق هر آنچه می‌خواهند استفاده کنند.
آنها فقط با قطعاتی که داشتند محدود می شدند.
این نوع بازی با پایان باز همان چیزی است که بازی های sandbox در مورد آن هستند.

برخی از اولین بازی‌های sandbox در دهه‌های 1970 و 1980 ساخته شدند، از جمله بازی‌های کلاسیک مانند Spacewar!، Rogue، و Sim City.
این بازی‌های اولیه اغلب بسیار ساده بودند، اما به بازیکنان این امکان را می‌دادند تا جهان و مکانیک بازی را به روش‌هایی آزمایش کنند که ممکن نبود.

در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000، بازی هایی مانند Grand Theft Auto، Rollercoaster Tycoon و The Sims صنعت را متحول کردند و آن را بیشتر در کانون توجه قرار دادند.
حالا گیمرها عادت کرده بودند که بازی ها را با سرعت خودشان انجام دهند و کاوش کنند.

امروزه بازی های سندباکس بیش از هر زمان دیگری محبوب شده اند.
آنها همچنان به بازیکنان فرصتی برای کاوش در جهان های مجازی بدون محدودیت یا اهداف خاص می دهند، در حالی که داستان های جذاب را به عنوان ارزش افزوده اضافه می کنند.
بسیاری از فرنچایزهای اولیه بازی هنوز هم امروزه بازی می شوند.
فرنچایزهایی  مانند Grand Theft Auto، Minecraft، Red Dead Redemption 2 و …

سندباکس در مقابل بازی های خطی

بازی‌های ویدیویی خطی  مسیرهای از پیش برنامه‌ریزی شده‌ای دارند که بازیکنان باید برای برنده شدن (یا شکست دادن) بازی را دنبال کنند.
در مقابل، بازی‌های ویدیویی sandbox به بازیکنان توانایی آزمایش و کاوش در جهان بازی را می‌دهند و مفهوم برنده شدن نامربوط است.

بازی های سندباکسبازی های خطی
پایان باز، بازیکن اهداف خود را تعیین می کند.پیشرفت خطی از طریق مسیرهای از پیش تعریف شده اهداف بازی توسط طراح بازی تعیین می شود.گیم پلی
اجازه ی کاوش در محیط بازی را به همراه آزمون و خطا در آن می دهد.توانایی محدود پلیر برای تغییر دنیای بازی و مجبور کردن آن نسبت به طی کردن داستان خطی بازی.خلاقیت و ایجاد تغییر
می تواند یک تا چند خط داستانی داشته باشد و خلاقیت لازم را نیز در طی کردن این داستان ها بدهد.یک خط داستانی خطی دارد که به شیوه ای از پیش تعیین شده بازی می شود. انتظار می رود بازیکنان داستان را دنبال کنند.خط داستانی
فرصت های نا محدود برای اکتشاف و جستجوهر مرحله دارای تعداد مشخص و محدودی مسیر برای کاوش است.اکتشاف
چالش ها می توانند خود تحمیلی باشند یا به طور طبیعی از معماری بازی و اقدامات بازیکن بیرون بیایند.چالش ها، معما ها و موانع به دقت طراحی شده اند تا به روش های خاصی تکمیل شوند.چالش ها

تفاوت بازی های جهان باز با سندباکس

بازی‌های Sandbox و بازی‌های جهان باز هر دو فرصت‌هایی را برای بازیکنان فراهم می‌کنند تا دنیای بازی را کشف کنند.
با این حال، این دو نوع سبک یکسان نیستند.
بازی‌های جهان باز، بازیکنان را از طریق یک روایت ساختاریافته در یک دنیای آزاد برای کاوش هدایت می‌کند.
در مقابل، بازی های sandbox روایت ساختاری ندارند.

برای مثال Minecraft یک بازی sandbox است.
گیم پلی آن شامل کاوش در یک دنیای سه بعدی بلوک و رویه ای است که تقریباً زمین نامحدودی دارد.
از طرف دیگر، The Legend of Zelda یک بازی جهان باز است.
بازیکنان می توانند محیط مجازی بازی را کاوش کنند، اما گیم پلی اصلی همچنان حول محور تکمیل وظایف خاص و دنبال کردن داستان های ایجاد شده توسط توسعه دهندگان می چرخد.

برخی از بازی‌های ویدیویی ترکیبی هستند و شامل عناصری از طراحی بازی‌های جهان باز و sandbox هستند.
به عنوان مثال، یک بازی ترکیبی ممکن است به بازیکن دسترسی نامحدود رایگان به دنیای بازی بدهد اما از آنها بخواهد که دسترسی به عناصر خاصی در آن جهان را کسب کنند (یا برای آن پول بپردازند).
این رویکرد جنبه های کاوش بازی های جهان باز را با عناصر قابل تنظیم بازی های sandbox ترکیب می کند.

مایکروسافت و خرید ماینکرفت

یکی از اتفاقات مهم دنیای گیم و رونق بخشیدن به سبک سندباکس، خریده شدن ماینکرفت توسط مایکروسافت بود.

خرید 2.5 میلیارد دلاری Minecraft توسط مایکروسافت در سال 2014 نقطه عطفی بزرگ برای این شرکت و سبک سندباکس بود.
نه تنها مایکروسافت را به عنوان یک بازیگر اصلی در صنعت بازی های ویدیویی تثبیت کرد، بلکه یک فرنچایز دوست داشتنی با پایگاه هواداران پرشور و وفادار به آنها داد.
مایکروسافت با به‌روزرسانی‌ها و افزودنی هایی که به ماینکرفت بخشید، باعث بازگشت بازیکنان شد و جان تازه‌ای به Minecraft بخشید.
مشارکت مایکروسافت کمک کرد تا بازی‌های sandbox به عنوان یک عنصر اصلی در دنیای بازی تقویت شود.

از زمان خرید، مایکروسافت سخت کار کرده است تا Minecraft را در سایر محصولات و خدمات خود ادغام کند.
به عنوان مثال، Minecraft: Education Edition نسخه ای از این بازی است که به طور خاص برای استفاده در مدارس طراحی شده است و مایکروسافت نیز یک چت بات موضوعی برای سرویس Microsoft Teams خود منتشر کرده است.

Picture of مهرسا امینی

مهرسا امینی

برنامه نویس بازی و سایت
اگر نود درصد افکار امروز شما مشابه افکار دیروز شما باشد، پس می توان حدس زد که ۹۰ درصد زندگی شما تکراری و در خط ثابتی است زیراکه افکار مشابه تصمیمات مشابه را به همراه دارد.

ادامه مطلب