داستان نویسی برای بازی
فهرست مطالب
آخرین به روزرسانی در 11/02/2024
این مقاله در رابطه با یکی دیگر از دغدغه های بسیاری از کاربران استودیو بازی سازی ماناتاز یعنی داستان نویسی بازی می باشد.
ما قبلا در مقاله ای به صورت مجزا در رابطه با ایده ی بازی سازی صحبت کرده ایم.
اما اگر خیال کرده اید که تنها داشتن یک ایده برای شما کافی است ، سخت در اشتباهید.
ایده شروع کار است و بعد از اینکه هسته ی ایده در ذهن شما شکل گرفت؛ نوبت به داستان نویسی بازی و تلفیق آن با بخش های مختلف بازی از ابتدا تا انتها می باشد. (البته در نظر داشته باشید تمامی بازی ها داستان ندارند و داستان نویسی بیشتر برای بازی های بزرگ سبک ماجراجویی، جهان باز، اکشن و … استفاده می شود.)
با ما همراه باشید تا بتوانید به تنهایی دنیای بازی خود را خلق کنید.
دسته بندی داستان بازی
قبل از هر چیزی اجازه دهید ، دو دسته بندی اصلی داستان نویسی بازی را شرح دهیم.
۱- داستان سرایی غیر مشهود :
در داستان سرایی غیر مشهود عملا شما روایتی را برای بازی ندارید.
یعنی اصل کار همان ایده و گیم پلی بازی است و تصور داستان بازی بر عهده ی خود شما گذاشته می شود.
اکثرا سبک بازی های معمایی و هایپر کژوال در این دسته بندی قرار می گیرند.
به عنوان مثال یک بازی مانند شطرنج ، تخته نرد یا منچ ، بازی هایی هستند که عملا داستان سرایی خاصی را نداشته و مستقیم شما را وارد بازی می کنند.
۲- داستان سرایی مشهود :
داستان سرایی مشهود دقیقا برعکس غیر مشهود بوده و بازی شما همراه با یک روایتی می باشد.
در واقع اکثریت بازی های بزرگ در سبک های اکشن ، ماجراجویی ، نقش آفرینی ، ترسناک و … دارای داستان سرایی مشهود می باشند.
شما برای افزودن بخش داستانی به بازی خود به یک نحوی بازی خود را زنده خواهید کرد و به آن شخصیت و تاریخچه می بخشید.
تا اینکه بخواهید مستقیم پلیر را وارد بازی بکنید و یک دنیای بی هویت را برای آن رقم بزنید.
داستان سرایی درون بازی های بزرگ معمولا با استفاده از انیمیشن های فانتزی و شبیه سازی صورت می پذیرد.
که شما می توانید برای این امر از واحد انیمیشن سازی ماناتاز بهره ببرید.
دسته بندی مخاطبان بازی شما
شاید نکته مهم بعدی که شما باید ، بدانید تا بتوانید به صورت هدفمند تری برای بازی خود داستان نویسی کنید ، شناخت مخاطبان است که ما آن ها را به چهار دسته بندی کلی تقسیم می کنیم :
۱- اچیور (Achiever) :
در این دسته بندی کاربران تمایل دارند هر چه سریع تر به اهداف بازی رسیده و مراحل بازی را فتح کنند.
و عملا علاقه ای را به بازی هایی که در آن شما می توانید آزاد باشید و خود اهداف خود را بسازید ندارند.
۲- اکسپلورر (Explorer) :
بر خلاف دسته بندی اول این نوع پلیر ها به دنبال بازی های جهان باز هستند.
یعنی در واقع بازی هایی که بتوانید آزادانه در آن بچرخید با بخش های مختلف بازی و NPC ها تعامل برقرار کنید.
و در نهایت خود اهدافی را درون بازی برای خود مشخص کنید.
۳- سوشالایزر (Socializer) :
سوشالایزرها بسیار اهل روابط اجتماعی در بازی هستند.
این نوع مخاطبان عاشق بازی هایی هستند که در آن قابلیت برقراری ارتباط با دیگران از طریق راه هایی مانند چت امکان پذیر است.
به عنوان مثال بازی هایی مانند : Clash Of clans یا pubg که در آن امکان برقراری ارتباط بین کاربران با یکدیگر وجود دارد ، مناسب برای این نوع مخاطبان می باشد.
۴- کیلر (Killer) :
کلیرها نیز همانطور که احتمالا از نام این دسته بندی حدس زده اید ، عاشق بازی ها خشن و کشت و کشتار هستند.
به اینصورت که دوست دارند در بازی سریع به سراغ اصل مطلب رفته و بتوانند با کشتن و خون ریزی مراحل بازی را به با فکت ها و اکشن های جذاب فتح کنند.
داستان نویسی بازی
شرح فضای بازی:
می توان مهم ترین نکته در داستان نویسی را داشتن خلاقیت و ذوق تلقی کرد.
ما به طور کلی در هر بخش داستانی ، وقتی روایت داستان را مینویسیم ، شمایی کلی از فضا و محیط بازی ای که پلیر در آن بازی می کند را نیز ارائه می دهیم.
این جزئیات شامل اسباب وسایل موجود در آن محیط ، تعامل پلیر با محیط و مواردی از این قبیل است.
همچنین در طراحی این جهان باید سوالاتی از خود بپرسید که به شرح زیر است :
کدام شهرها وجود دارد؟
چه کسی اینجا زندگی می کند؟
آیا نقاط دیدنی جالبی وجود دارد؟
چه چیزی می تواند باعث ایجاد تضاد در این دنیا شود؟
آیا مردم منابع کافی دارند؟ (غذا، آب، چوب و غیره)
چه فناوری هایی وجود دارد؟ (جادو؟ تله پورت؟)
آیا فرهنگ های خاصی وجود دارد؟
چه نوع حکومت هایی وجود دارد؟
آیا مردم در این مکان شکوفا هستند یا در حال مبارزه هستند؟
به عنوان مثال این ها سوالاتی هستند که شما در داستان نویسی یک بازی ماجراجویی جهان باز باید از خود بپرسید.
وقتی جهان را تنظیم کردید ، میتوانید از آن به عنوان راهنمای داستانهای شخصیتهایتان استفاده کنید.
جهان همچنین نقطه مرجع شما برای هر نسخه ی توسعه یافته ی بازی شما در آینده خواهد بود که ممکن است در همان “جهان” بسازید.
در مورد این مرحله خوب فکر کنید و بقیه موارد بسیار آسان تر خواهد بود.
مشخص کردن برد و باخت:
بازی شما چه چالش هایی را برای کاربر به همراه دارد ؟
هدف از این چالش های چیست ؟
پیروزی یا باخت در بازی شما چگونه به وجود می آید ؟
این ها تماما سوالاتی هستند که شما باید در این بخش از داستان نویسی بازی به آن پاسخ دهید.
در واقع ما در این بخش مشخص می کنیم که چالش های پلیر در بازی چه باشد و چگونه پلیر با این چالش ها تعامل برقرار کرده و برد یا باخت برای آن حاصل شود.
به عنوان مثال Overwatch یکی از موفق ترین بازی های تیراندازی در جهان است که جانشین مدرن Doom است.
این بازی مملو از شخصیتهایی مانند Tracer، D.Va و Hanzo است که داستانها و شخصیتهای آنها به میزان قابل توجهی بر جذابیت بازی افزوده است.
به طور کلی همه شخصیت های بزرگ دارای سه چیز هستند :
- آنها باید چیزی بخواهند
- آنها باید به چیزی نیاز داشته باشند
- آنها باید نقصی را نشان دهند که داستان به آن پرداخته است
(نکته : برخی از بازی ها هستند که پایان آن ها و چگونه تمام شدن آن ها را شما مشخص می کنید مانند بازی a way out.
به همین خاطر درون این بازی ها شما چالش چند داستانی را دارید ؛ که سوالی که مطرح است این می باشد که در اینصورت چگونه داستان نویسی کنیم.
با این حال ، مهم است که با وجود همه احتمالات ، یک طرح کلی از هسته ی داستان بازی خود داشته باشید.
نوشتن این طرح کلی اغلب به این معنی است که تمام رویدادهای مهمی را که هر شخصیت – صرف نظر از تصمیماتش – باید طی کند، یادداشت کرده و به n احتمال پایان متفاوت را فهرست کند.)
بک استوری و روایت بازی:
منظور از این بخش به صورت کلی این است که بازی شما یک تاریخچه و روایتی را داشته باشد.
به عنوان مثال بسیاری از بازی ها را دیده اید که در ابتدای کار برای شخصیت اصلی بازی یک بک استوری یا به زبان ساده تری تاریخچه ای را نمایش می دهند که این امر بسیار بر تاثیرگذاری بازی و ارتباط آن با شخصیت اصلی داستان تاثیر گذار است.
این روایت می توانید از نحوه ی به وجود آمدن آن کارکتر تا داستان زندگی آن و دلیل تبدیل آن به چیزی که الان شما با آن روبه رو هستید، باشد.
اگر بخواهیم مثالی را برای این بخش بزنیم می توان به بازی shadow fight اشاره کرد که در ابتدای کار بک استوری ای را به شما نمایش می دهد که چگونه کارکتر اصلی بازی تبدیل به سایه می شود.
ماموریت های جانبی ، NPC ها و سایر جزئیات کوچک را اضافه کنید:
هنگامی که داستان اصلی را نوشتید ، می توانید همه چیزهای سرگرم کننده را به آن اضافه کنید.
برای برخی، این ممکن است به معنای اضافه کردن ماموریتهای جانبی (گر داستان شما به اندازه کافی بزرگ است، ممکن است بخواهید که در سراسر جهانتان بازیهای جانبی پخش شود.
این ماموریتهای جانبی میتواند مربوط به جهان ، فرهنگ ، افسانه یا کاوش در داستانهای برخی از شخصیتهای دیگر شما باشد.
آنها به هیچ وجه نباید روی طرح اصلی تأثیر بگذارند ، یا می توانند برای موفقیت ماموریت مضر باشند.) یا پر کردن جهان بازی با شخصیتهای غیرقابل بازی (NPC) باشد.
برای دیگران، ممکن است به این معنی باشد که زمان آن رسیده است که نسخههای جایگزین داستان خود را بنویسید و برنامهریزی کنید که چگونه بازیکنان مختلف به پایانهای متفاوتی دست پیدا میکنند.
نحوه نمایش داستان بازی
برای بسیاری از مخاطبان سوالی که در اینجا پیش می آید این است که حال چگونه می توانیم داستان بازی را درون بازی شرح دهیم.
راه های زیادی برای اینکار وجود دارد که به بخش های زیر دسته بندی می شود.
ابتدای بازی :
همانطور که در بخش های قبلی توضیح داده شد ، معمولا نمایش داستان در ابتدای بازی مانند یک بک استوری خودش را نشان میدهد.
و برای روایت تاریخچه ی کل داستان بازی یا کارکترهای اصلی آن می باشد.
اواسط بازی :
یکی از راههای نمایش داستان بازی روایت آن در اواسط بازی است ، که با استفاده از کاتسینهای سینمایی است که در بین گیمپلی نمایش داده میشود.
در این میان همانطور که کاراکتر در فضای بازی پیش میرود و از فضاهای مختلف عبور میکند، انیمیشن یا فیلمهای کوتاه چند دقیقهای هم نمایش داده میشود تا درک داستان را برای مخاطب سادهتر کند.
دیالوگ ها :
یک بازی برای اینکه بتواند بودجه ی کمتری را به خود اختصاص دهد و همچنین حجم سبک تر و ساده تری را داشته باشد می تواند از داستان سرایی در قالب دیالوگ های بین کارکتر ها استفاده کند.
دیالوگهایی که کاراکترها با یکدیگر یا حتی کاراکتر اصلی با خودش دارد بازی را شکل میدهد.
دیالوگها میتوانند شکل های مختلفی را داشته باشند به عنوان مثال خطی و به صورت نوشته باشند و یا میتوانند به صورت صوتی و تصویری به مخاطب ارائه شوند.
داستان سرایی خارج از بازی :
این ایده ی داستان سرایی اولین بار توسط بلیزارد انجام شد.
به اینصورت که داستان بازی شما خارج از محیط بازی و در قالب پلتفرم های دیگری ارائه می شود.
به عنوان مثال شما بازی خود را بدون روایتی انتشار می دهید و سپس روایت آن را در شبکه های اجتماعی یا یوتیوب قرار می دهید.
که البته صد در صد پیشنهاد می شود که این روایت گویی قبل از انتشار بازی انجام پذیرد.
این بخش بیشتر در قالب تریلر های بازی قرار می گیرد که در انواع مختلفی قبل یا بعد از انتشار بازی در رسانه های ناشران قرار خواهند گرفت.
الگو برداری برای ساخت یک داستان
سوالی که اینجا مطرح است این می باشد که آیا می توان برای نوشتن یک داستان خوب الگو برداری کرد و اگر پاسخ بله هست دقیقا از چه چیزی می توانیم الگو برداری کنیم.
قطعا در این بخش یک بازی با یک فیلم یا انیمیشن هیچ تفاوتی را ندارد و هر سه ی اینها از موارد زیر به صورت یکسان الگو برداری می کنند.
و تقریبا در هر دسته بندی زیر ما عناوین موفقی را داریم.
- ۱- تخیل ( قطعا این متداول ترین و بدیهی ترین سبک داستان نویسی است که شما از تخیل خود داستانی را روایت و دنیایی از اتفاقات ، کارکترها و محیط ها را بسازید.)
- ۲- داستان های واقعی (داستان زندگی خود یا دیگران به صورتیکه بتواند برای کاربر جذاب و تماشایی باشد.)
- ۳- داستان های تاریخی – حماسی (داستان بازی شما می تواند از یک داستان حماسی – تاریخی برگرفته شده باشد.)
- ۴- کتاب یا نظریه (کتاب های می توانند منابع بسیار خوبی برای داستان سرایی باشند که بسیار در بین نویسندگان محبوب و متداول هستند ؛ ما تعداد بسیار زیادی فیلم و بازی را داریم که برگرفته شده است از یک کتاب.
همچنین نظریه ها می تواند باعث شروع یک تخیل و داستان سرایی خوب در شما شود ، به عنوان مثال نظریه ی جهان های موازی تا به امروز باعث به وجود آمدن چند سری از فیلم های کمپانی مارول شده است.)
مهرشاد شادان مهر
مدرس سئو ، طراح سایت ، انیماتور
قهرمان زندگی شما در چند سال آینده ی شما می باشد
سلام.وقتی داستان بازی رو نوشتیم به کجا بفرستیم که درستش کنن
با عرض سلام و احترام خدمت شما کاربر عزیز
سناریوی بازیتون رو به صورت داکیومنت در قالب یک فایل pdf میتونید به شماره ی پشتیبانی ما که داخل فوتر سایت هست ، از طریق واتس اپ ارسال کنید.
یعنی شما داستان بازی رو میخرید از ما اگر داستان داشته باشیم
سلام بر شما کاربر گرامی
خیر، به اینصورت نیست.
در صورتیکه شما یک داستان و ایده ی بازی قابل توجهی داشته باشید؛ ماناتاز صرفا در پروسه ی ساخت بازی برای اون داستان حاضر هست که با شما مشارکت بکنه. (درصدی از سهام بازی متعلق به ماناتاز و درصدی متعلق به شما)
حالا این مشارکت میتونه به معنی کم شدن درصدی از هزینه های ساخت بازی برای شما باشه و یا به طور کلی صفر شدن هزینه های ساخت بازی برای شما باشه؛ که اینحالت برای ایده ها و داستان های خیلی خاص هست.