بازی های ترسناک (داستانی غنی یا تمرکز بر ترس)
فهرست مطالب
فهرست مطالب
در این مقاله می خواهیم وارد دنیای خشن، دلهره آور و وهم آمیز بازی های ترسناک بشویم.
شاید بازی های ترسناک در برابر سایر ژانرها از تعداد عناوین کمتری برخوردار باشند، اما طرفداران خاص خود را دارند و این مقاله مخصوص دوستداران این ژانر است.
همچنین این نکته نیز لازم به ذکر است که درون مایه ی ژانر ترسناک در بسیاری از سبک های دیگر مانند اکشن، شوتر، مبارزه ای و ماجراجویی نیز دیده می شود و به نحوی حضور آن اجتناب ناپذیر است.
ساختار ژانر ترسناک، ویژگی های آن، نکات لازم برای دیزاین یک بازی ترسناک و … تنها بخشی از موضوعاتی هستند که در اینجا قصد پرداختن به آن ها را داریم.
تا پایان با ما همراه باشید.
(به طرفداران بازی های ترسناک پیشنهاد می کنیم از مقاله ی بهترین بازی های ترسناک نیز دیدن کنند.)
بازی های ترسناک ژانری از بازی های ویدئویی هستند که برای ایجاد احساس ترس، وحشت و اضطراب در بازیکن طراحی شده اند.
آنها با تنظیمات جوی تاریک و تم های تعلیق خود مشخص می شوند.
این بازی ها معمولاً دارای عناصر داستانی ترسناک مانند زامبیها، خونآشامها و ارواح هستند.
آنها همچنین ممکن است شامل عناصر بقا باشند، که در آن بازیکن باید در برابر شانس های زیاد زنده بماند.
از نظر گیم پلی، بسیاری از بازی های ترسناک اساسا شبیه سازی تهدید هستند.
به عنوان یک بازیکن، با تهدید مواجه می شوید، وحشت می کنید، اقداماتی را برای خنثی کردن تهدید انجام می دهید و برای غلبه بر مانع پاداش دریافت می کنید.
این بازی ها عناصر بازی های ترسناک را با بازی های شوتر اول یا سوم شخص ترکیب می کنند.
آنها بازیکنان را به جای قهرمان داستان قرار میدهند و تجربهای فراگیرتر به آنها میدهند که سریعتر و پر از ترسهای مهیج است.
اینها بازی هایی هستند که سرعت کمتری دارند و تمرکز بیشتری روی کاوش و حل پازل دارند.
بازی هایی که در مورد بقا هستند.
بازیکنان باید به دنبال منابع باشند و برای زنده ماندن در برابر انبوهی از دشمنان بجنگند.
این بازی ها اغلب می توانند بسیار استرس زا باشند.
بازی هایی که از فیلم های اسلشر کلاسیک الهام گرفته شده اند.
آنها معمولاً شامل شخصیت های کنترل شده توسط بازیکن هستند که توسط یک قاتل دیوانه تحت تعقیب و حمله قرار می گیرند.
این بازیها اغلب خشونت گرافیکی بسیار بالایی دارند و میتوانند بسیار ترسناک باشند.
همانطور که از نام آن پیداست، در بازی های ترسناک جامپ اسکر همه چیز در مورد جامپ اسکر هستند.
این بازیها برای مبهوت کردن و غافلگیر کردن بازیکنان طراحی شدهاند و اغلب از تاکتیکهایی مانند صداهای بلند یا جلوه های بصری ناگهانی استفاده می کنند.
در این بازی ها نقش شما برعکس است.
بازیکنان به جای اینکه قربانیان درمانده باشند، کسانی هستند که شکار می کنند و می کشند.
این بازی ها می توانند کاملاً خونین و خشن باشند.
یکی از اولین کارهایی که یک بازی ترسناک بقا باید انجام دهد تا تاثیر اولیه بسیار خوبی داشته باشد این است که بازیکن را با تنظیم جو و لحن دنیای بازی به دنیای ترسناک خود بکشاند. (منظور همان اتمسفر بازی است.)
این را می توان با تزریق دوز قوی تنش محیطی انجام داد، که می تواند از طریق اثرات سمعی و بصری بدست آید.
بازی هایی که از این تکنیک بهره می برند، عموماً تأثیر زیادی بر روی بازیکن و روان او می گذارند.
Call of Cthulhu: Dark Corners of the Earth یکی از این بازی هاست.
این عنوان ترسناک روانشناختی با طراحی دنیای بازی و مکانیکهای گیمپلی خود حول ایده دیوانگی شخصیت اصلی، به شدت به فضای خزندهاش متکی است تا بازیکن را ناآرام کند.
از دیدگاههایی که بازیکن در صورت قرار گرفتن در معرض جنبههای محیطی بسیار آزاردهنده تجربه میکند تا لحظات وحشتآوری که بازیکن را مجبور میکند عجولانه عمل کند؛ Call of Cthulhu کار فوقالعادهای را انجام میدهد که باعث میشود بازیکن احساس ترس کند، بدون اینکه دچار شلوغی بیش از حد شود.
معمولا در بازی های ترسناک مشاهده خواهیم کرد که کارکتر پلیر بیش از حد قدرتمند نیست و اکثرا با منابع کمی روبه رو است؛ این به این دلیل می باشد که خود کمبود تجهیزات باعث ایجاد ترس در پلیر می شود و نباید این برتری را نسبت به دشمنان مهیب خود در بازی داشته باشد.
در حالی که دادن ابزارهایی به بازیکن برای بقا به خودی خود یک انتخاب طراحی بد نیست، اما قدرتمند کردن ابزارها نه تنها بازیکن را به طور بالقوه به آنها متکی میکند، بلکه احساس آسیبپذیری را که در ساختن آن ضروری است از بین میبرد.
یکی از بازیهایی که میتواند تعادل خوبی را در رابطه با این مسئله ایجاد کند، بازی هیبریدی RPG/شوتر، System Shock 2 است.
اگرچه به بازیکن ابزارهای زیادی داده میشود، اما پلیر با مسئله نگرانکننده منابع محدود نیز مواجه است.
که اگر بازیکن هنگام مبارزه با Many و کاوش در Von Braun آنها را به درستی مدیریت نکند، واقعاً می تواند مشکل ساز شود.
این بدان معنی است که بازیکن نه تنها باید نگران هیولاهایی باشد که محیط اطرافش را پر می کند، بلکه باید با ظرفیت محدود منابع خود نیز مواجه شوند.
به طور کلی حس انزوا یعنی کارکتر در بازی احساس تنهایی را داشته باشد؛ در واقع در بازی های ترسناک یکی از مهم ترین جنبه های القای ترس، تنها بودن کارکتر بدون داشتن یار است.
در بازی های ترسناک باید از قرار دادن بازیکنان در حالت تنش دائمی خودداری کرد.
در حالی که می خواهید بازیکنان احساس ترس کنند، نمی خواهید آنها را خیلی سریع خسته کنید.
پلیر باید در جریان یک بازی ترسناک، مکان های امنی را نیز برای استراحت و ریکاوری داشته باشد.
حتی در بازی هایی مانند Resident Evil و Silent Hill، در نهایت، به نقطهای میرسید که مهمات و آرامش لازم را جذا از دنیای ترسناک خواهید داشت.
خب همانطور که می دانید یک عنصر مهم در بازی های ترسناک تاریکی صحنه است و عملا بازی ترسناکی که محیط های تاریکی نداشته باشد، به شدت نایاب است
اما قضیه فقط محدود کردن نور در یک صحنه نیست، بلکه استفاده از نورهایی است که فقط بخش کوچکی از محیط را روشن میکنند.
این چیزی است که همه ما از این ژانر تشخیص می دهیم، چراغ هایی که وقتی در کنار آنها می ایستید روشن هستند اما نور بسیار کمی را به بقیه اتاق می تابانند.
توسعهدهندگان آن چراغها را در سرتاسر یک بخش قرار میدهند و فضاهای میانی را در تاریکی رها میکنند تا بازیکنان مجبور شوند از این فضای وحشتناک عبور کنند.
در کنار نور، اضافه کردن اشکال مبهم، یا اضافه کردن یا حذف اشیاء از صحنه ای که بازیکن با آن آشناست نیز می تواند با ذهن بازی کند.
صدا در یک بازی ترسناک به همان اندازه ی جلوه های بصری و محیطی حائز اهمیت می باشد.
کافی است در یک بازی ترسناک صدا را قطع کنید و بعد متوجه خواهید شد که چگونه بخشی از وحشت و هیجان را از دست داده اید.
تصویر در ذهن شما صدا تولید نمی کند، اما می توانید به چیزی گوش دهید و تأثیرات بصری دریافت کنید.
در یک بازی صداهای مختلفی وجود دارد از صداهای پس زمینه تا صدای اشیا و صداهای محیطی که به صورت کامل می توانید با این صداها در مقاله ی صداگذاری بازی آشنا شوید.
اما در بازی های ترسناک اصل ترس در صداهای ناگهانی و محیطی است که به یکباره شنیده می شوند و عمق ترس را در پلیر به وجود می آورند.
همچنین sound effect هایی مانند ضربان قلب یا صدای نفس نفس به شدت در بازی های ترسناک متداول است.
از زوایای دوربین می توان در بازی های ترسناک برای دستیابی به فضاهای مختلف استفاده کرد.
از دوربین اول شخص می توان به طرز خارق العاده ای در بازی های ترسناک استفاده کرد تا بازیکن را در بازی غوطه ور کند.
البته سری بازی های فوق العاده ی ترسناک مانند resident evil هستند که زاویه سوم شخص را دارند، اما خب بیاید قبول کنیم که یک بازی اول شخص ترسناک به شدت می تواند تاثیر بیشتری را بر روی مخاطب بگذارد.
اغلب بازیهای ترسناک به دلیل روایت قویشان شناخته نمیشوند، اما از دیدگاه ما یک روایت جذاب و محکم عنصر مهمی است که باعث می شود پلیر با وجود تمامی ترس ها همچنان برای کشف داستان بازی ادامه دهد.
یکی از بهترین روایت ها برای بازی Silent Hill 2 است: بازی بسیار وحشتناک است اما انتظار اینکه بفهمید چگونه همسر مرده جیمز توانست با او تماس بگیرد و چه اتفاقی در این شهر عجیب و غریب می افتاد، کافی بود تا انگیزه شما را برای مقابله با وحشت های بازی حفظ کند.
شما باید تفاوت بین استفاده از تم های ترسناک و طراحی واقعی یک بازی ترسناک را درک کنید.
و این تفاوت را با یک مثال شرح خواهیم داد.
DOOM دارای مضامین و تصاویر ترسناک است، مانند شیاطین از جهنم، اما ترسناک نیست، در عوض یک فانتزی قدرتمند و هک اند اسلش تمام معنا است.
بسیاری از اکشن های ترسناک واقعاً به این ایده فانتزی قدرتمند متکی هستند.
وقتی DOOM Eternal به شما میگوید «تا زمانی که تمام شود پاره و پاره کنید»، نباید بترسید؛ زیراکه قرار است دشمنان از شما بترسند.
در یک بازی ترسناک واقعی اگر تمام تجهیزات کامل را نیز به شما بدهند، شما باید ترس را حس کنید.
وحشت واقعی این نیست که در هر برخوردی با اسلحه های آتشین برخورد کنید؛ بلکه به اینصورت است که هرگز مطمئن نباشید که می توانید زنده بمانید یا خیر.
در بازی Cry of Fear شما تفنگهای ساچمهای و تفنگهای تهاجمی دارید، اما شما همچنان در تاریکی نهایت احساس وحشت را خواهید داشت.
برنامه نویس بازی و سایت
اگر که فکر میکنی بهای پیروزی خیلی زیاده پس صبر کن تا ببینی بهای پشیمونی چقدره.